بازگشت به لیست سوالات
م.ن
عنوان :

افسردگی حاد

متخصص روانپزشکی
با سلام و خسته نباشید . پارسال واسه کنکور درس میخوندم . بیش از حد میخوندم حتی تا اینکه نزدیک عید کم آوردم و دیگه دور درس نمی رفتم افسردگی گرفتم . کنکورمم خراب کردم . بعد از اون حالم روز به روز بیشتر میشد . همش فکر خودکشی ثانیه به ثانیه توی سرم بود . یه بارم با قرص خودکشی کردم ولی زود رسوندنم بیمارستان . رفتم پیش یه روانپزشک خوب نشدم . یه روانپزشک معروف پیدا کردم . داروهاشو مصرف کردم ولی هیچ علائم بهبودی پیدا نکردم . الانم احساس پوچی میکنم . لطفاً کمکم کنین حالم اصلا خوب نیست

با سلام
حتما مجددا مراجعه به روانپزشک داشته باشید تا دارویتان تغییر یابد.در کنار دارودرمانی مشاوره و رواندرمانی نیز به بهبود سریهتر شمت کمک میکند.

من مشاوره های زیادی هم رفتم هیچ فایده ای نداشته برام . هیچی خوبم نمیکنه
فقط فکر میکنم با مرگم خوب میشم

ناامیدی یکی از علایم افسردگی است...چه داروهایی و با چه دوزی و چه مدت تاکنون مصرف کردین؟

نمیدونم اسماشون یادم نیست خیلی وقته دکترم رو قطع کردم . فقط داروهام که میخوردم کل روز رو خواب بودم
یکیش سیتولوپرام بود

با تغییر داروها و دوز و مدت کافی بهتر خواهید شد




سوالات مشابه


استرس شدید

سلام اقای دکتر خسته نباشین دختری هستم 22 ساله حدود دوسال پیش دچار حملات پانیک شدم و به پزشک مراجعه کردم و دارو برام تجویز کردن با توجه به شرایطم دارو هایی که بهم دادن قوی بود و به شدت گیجم میکرد و واقعا هیچ بهبودی نداشتم و هم چنان مضطرب بودم دارو ها رو تا حدود سه ماه پیش ادامه دادم سه ماه پیش به خاطر گیجی و خواب الودگی ناشی از قرص ها توی تاکسی خوابم برد و اتفاق بدی برام افتاد قرص ها رو قطع کردم حالا علاوه بر استرس خیلی شدید شب ها یا نمیخوابم یا همش کابوس میبینم همش مضطربم مدام تپش قلب دارم و نفسم بند میاد بدنم میلرزه ظرف سه ماه گذشته هفت کیلو وزن کم کردم نمیدونم چیکار کنم میترسم به پزشک مراجعه کنم و دوباره دارو های خواب اور برام تجویز کنن درمانده شدم لطفا کمکم کنین باید چی کار کنم؟

خانواده

سلام منو همسرم شش ساله ازدواج کردیم و الان صاحب دو فرزندیم ولی همیشه باهم بحث و جنگ و جدال داریم من خیلی زود عصبانی میشم و هرچی بتونم بهش میگم البته این شش سال خیلی رنج وزحمت زیادی کشیدم تا تونستم کمکش کنم که خونه بسازیم و زندگی رو سر وسامون بدیم خودم کارمندم همیشه منو به خاطر کارم و ارباب رجوع هام سرزنش میکنه یه وقتایی به حرفم گوش نمیده من خودمم زودرنجم و خیلی زود از کوره در میرم همیشه باهم دعوا داریم چه توی خونه چه بیرون از خونه. لطفا منو راهنمایی کنید

فرزند

با سلام دارای یک فرزند 13 ساله پسر هستم که چند مدتی هست دارای رفتارهای تهاجمی و پرخاشگری شده حتی بعضی اوقات بی احترامی میکنه که اصلا در خانوداه ام باب نبوده است لطفا راهنمایی کنید نمیدونم تحت تاثیر گروه همسالان هست یا علایم بلوغ و... لطفا راهنمایی کنید چه برخوردی با ایشان داشته باشیم دارای ذکاوت هوشی فوق العاده هم هست با تشکر

ازدواج

با سلام و خسته نباشید. من برام یه خواستگار خوب قرار شده بیاد. تا الان تقریبا همون آدمیه که همیشه تصورشو داشتم. قرار شده که با ملاقات و اجازه خانواده ها همدیگرو دوبار ببینیم و راجب خودمون،اهدافمون و خانوادمون صحبت کنیم. کلا هر دو طرف هیچ شناختی از هم ندارن. حالا برای اون صحبتایی که قراره بکنیم من چند مورد در ارتباط با خانوادم خیلی ذهنمو مشغول کرده که چطور برای این آقا بیان کنم. من به پدرم خیلی وابستم و ازشم خیلی ممنونم، اون نبود منم به اینجا نمیرسیدم. تنها مشکلم اینه که ایشون اعتیاد دارن و تریاک مصرف میکنن. قبلا که به این موضوع فکر میکردم میگفتم اجازه نمیدم کسی به خانوادم به خاطر این موضوع حرفی بزنه چون من به خانوادم افتخار میکنم، تا اینکه برادرم هم بعد از شش ماه نامزدی طلاق گرفت و فهمیدیم اونم اعتیاد پیدا کرده و متاسفانه به بدترین نوعش(شیشه). واقعا توی این سال ها که گذشته از نظر روحی روانی خیلی بدتر شده. یه روز خوبه یه روز بده. همینجورم ریز و درشت بدهی و بی آبرویی بالا میاره. دوست ندارم این حرفو بزنم ولی متاسفانه این روزا کارها و رفتارایی داره که باعث خجالته و ممکنه به خاطر مصرف موادش باشه این رفتارا. قبلا اینجوری نبود اهل کار کردن بود،لیسانسشو گرفت. ولی بعد طلاقش.... . کلی هم تلاش کردیم براش روانشناس، روانپزشک، کمپ ترک اعتیاد، کلینیک هیچکدوم فایده نداشت.(متولد68)حالا من نمیدونم چطور این مسئله اعتیاد رو بیان کنم میدونم خودشون با ملاقات یا تحقیق متوجه میشن ولی میخوام خودمو آماده کنم که اگر فردا روزی هم شاید از خودم پرسید چه جوری جواب گو باشم.واینکه اگر پیشنهادی یا راه حلی برای خوب شدن برادرم دارید بگید ممنون میشم.

خیانت

سلام خسته نباشید . من در کارخانه پدرم مشغول به کار هستم و حسابدار هستم . من به دلیل مشکل مالی که برایم پیش اومده به طور مرموزانه از حساب کارخانه 2 فقره چک مشتری و مقداری پول نقد برداشتم و تابه حال هم متوجه نشده اند و الان هم چند وقتی است که عذاب وجدان گرفتم و با توجه به حقوقم که 1200000 تومان است خیلی ناراحتم که اینکار را کردم و هر لحظه نگران این هستم که بفهمند و اعتبارم خراب بشه . میخواهم مبلغی که از چک و پول نقد برداشتم را به صورت خورد خورد به کارخانه برگردانم اما دستم خالیه نمیدانم واقعا چیکار کنم . خواهش می کنم که یک راه حل عالی برای مشکلم قرار دهید . با تشکر فراوان .