بازگشت به لیست سوالات
ن.ن
عنوان :

وسواس ،اضطراب

متخصص روانپزشکی
سلام.شوهر 44 ساله ام به طرز غیر قابل تحملی وسواس داره به این شکل که روزی چندین و چند بار درب خانه ، یخچال ،خودرو و.... چک میکنه که مطمئن بشه بسته است مضطربه از ترس تصادف زباد رانندگی نمیکنه از ترس به سرقت رفتن گوشی تو خیابون با گوشی حرف نمیزنه کم رو و خجالتیه کسی بهش حرفی میزنه نمیتونه جواب بده حرفایرو که تمیتونه بزنه تو خونه وقتی تنها میشه با خودش تکرار میکنه و اتفاقات و حرفهای رد و بدل شده رو با خودش مرور و بلند بلند حرف میزنه اعتماد بنفسش پایینه لطفا راهنمایی کنید هم خودش در عذابه هم من دیگه نمیتونم تحمل کنم..ممنونم

سلام
همسر شما علایم وسواسی و اضطرابی دارند .با توجه به علایمی که گفتید نیاز به مراجعه حضوری به روانپزشک جهت ارائه شرح حال کاملتر و شروع دارو درمانی و رواندرمانی هست .




سوالات مشابه


حملات عصبی

خانومم چند ماهی است خیلی شکاک شده .بعداز فوت دونفر از اقوام و دعوای من با خانومم روی دوبار دچار حمله عصبی شدید میشه .گاها دیوانه وار دوستم داره و گاها ازم متنفره

سردرد و خواب الودگی و استرس

20سال سن دارم که دوساله دچار بیماری اضطراب وافسردگی شدم و الان هم دارو های والپروات سدیم 500روزی یکی و ولبان150روزی سه تا وMatoride36روزی یه عدد مصرف می کنم مشکل من از اینجا شروع شد که چند ماهی توی خوابگاه سخت گیری و هر روز دعوای مدیر و ... و مهم تر از همه مانع رفتن ما به سالن مطالعه شدند به خاطر سو استفاده ی چند تا از هم اتاقی هام که تو اون شرایط ناخوداگاه گریه می کردم دائم تصویر همون اشخاصی که مقصر بودن تو ذهنم بود و حرف ها و توهین های مسئولان ومن سه ماه تو همین شرایط بودم تا اینکه برگشتم خونه دیدم داره خاطرات اون روز ها اذیتم می کنه دیدن افراد و مکان ها و صداها و... هر چیزی که در اون دوران دیده بودم الان دوباره دیدن و شنیدنشون خیلی حالم رو بد می کرد و دائم گریه می کردم MRIو نوار مغز و ازمایشات مربوط به کم کاری تیروئید و ... انجام دادم و برحسب نتیج اونا خلاصه برگی که هنگام ترخیص دادن فلوکستین و الانزاپین و بوسپیروکس بود و اینکه طی این 28ماه(دوره بیماری تا الان) داروهای زیادی رو مصرف کردم مثل سرترالین و پروپرانولول وپرفنازین و دلوکستین و لیتیم و مدافینیل و گاباپنتین و پرگابالین و سیتالوپرام و اس سیتالوپرام و نورتریپتیلین و همینا یادمه سال اول بیماری همزمان با اولین کنکورم بود که از دیماه 94که حالم بد بود کم کم مطالعه رو ول کردم تا دیگه از فروردین 95 کلا کنار گذاشتم علتش هم این بود که کتاب رو که باز می کردم دقیقا حال بدم رو که قبلا در هنگام تدریس یا مطالعه داشتم به یادم می افتاد و حالم بد می شد و ذهنم طوری درگیر می شد که اصلا متوجه چیزی نبودم و بی اختیار گریه می کردم تا اینکه مهر 96دوباره رفتم سراغ کتابام که طی مهر و نصف ابان استرس شدیدی من رو گرفت طوری که نشسته نمی تونستم مطالعه کنم و دائم قدم می زدم سعی می کردم بیشتر روز ها بیرون از خونه باشم و تپش قلب شدید گرفتم که تو اون موقع من والپروات سدیم و دلوکستین مصرف می کردم دوباره دارو هام رو تغییر دادم و دلوکستین حذف شد و ولبان وپروپرانولول اضافه شد تقریبا وسط های اذر ارامشم بیشتر شده بود ولی خواب زیاد نگرانم می کرد حتی تا 18 و 19 ساعت در شبانه روز هم می رسید همین طور ادامه داشت روزی بود که اصلا مطالعه نداشتم و روزایی هم بود که 7یا8ساعت مطالع داشتم دی ماه از طرفی کلی از بقیه ی رقبا عقب مونده بودم و سرعتم پایین بود و اینکه دوباره داشتم به همون مباحثی می رسیدم که تو روزهای حال بد اونا رو خونده بودم و ترس اینکه نکنه مطالع این مباحث دوباره حالم رو بد کنه باعث شد کلا دوباره ول کنم درس خوندن رو واز نیمه ی دوم اسفند (96درد هام شروع شد روز اولش کم بود که دوباره به پزشکم مراجعه کردم همون دارو هایی رو که دارم مصرف می کنم رو تجویز کردن ولی بعد ها به قدری شدید شد که روزی دو یا سه تا ایبوپروفن یا استامینوفن ومسکن های دیگه هم اروم نمی کردم یعنی بعد از خوردن مسکن چند ساعتی کسل و خواب الود می شدم و می خوابیدم دوباره سردرده شروع می شد الان هم که داره تقریبا یه ماه می گذره همونطور ادامه داره از طرفی م الان مشکلاتی تو خانوادم به وجود اومده که ناراحتی من رو چند برابر کرده طوری که شب ها تا صبح بیدارم و طول روز می خوابم و خوابم هم بریده بریده و همراه با کابوس و دائم از خواب می پرم اکثر روز ها گریه می کنم روز به روز هم که داره به کنکور نزدیک تر می شه داره حالم بدتر می شه و برای نجات از این شرایط تنها راهکارم اینه که خودم رو به خواب بزنم یعنی به نظر شما می خواد دوباره وضعیت سال دوسال قبلم برگرده؟برای سردردم چیکار کنم این همه قرص مسکن عواقبش می خواد چی بشه؟چه راهکاری می تونید به من بدید که بتونم اوضاعم را تغییر بدهم ؟نمی شه که هر سال تو کنکور شرکت کنم و همین وضعیت ادامه داشته باشه و اینکه راهکار برای وضعیت کسل بودنم؟؟نمی دونم اب سرد به صورتت بزنی و دوش اب ولرم و ورزش و هیچ کدوم حالم رو تغییر نمی ده یعنی همین که برمیگردم خونه همون کسلی و بی حوصلگی سراغم می یاد؟ واینکه والپروات سدیم برای درمان چه بیماری می باشد ؟من تا جایی که می دونستم فکر می کردم برای بیماری صرع می باشد یعنی من علائم صرع رو دارم؟!!

مشکلات اعصاب

سلام و خسته نباشید اقای دکتر... من مامانم چند وقته ک مریضه دل ضعف داره دل لرزه داره استرس داره همش بی قراره دردی چیزی نداره فقط خیلی ناتوانه خیلی هم دکتر رفته دکتر داخلی و ووو ک گفتن مشکل اعصاب شه دکتر اعصاب چن جا بردیمش ولی هیچ خوب نشده قبلا هم این مشکل رو داشته یعنی سابقه مشکل اعصاب داره ک بردیمش دکتر اعصاب یه چن روز طول کشیده خوب شده ولی این بار نزدیکه یه ماهه چهار پنج تا دکتر اعصاب بردیمش ولی خوب نشده..باتشکر

استرس و اضطراب

سلام اقای دکتر .ی سوال .من دانشجو هستم.استرس زیاد دارم .وقتی سرکلاس استادی میگ فامیلیتون چیه ب قدری استرس دارم ک لکنت زبان پیدا میکنم و درست نمیتونم فامیلیمو بگم .چند وقت خودمو کنترل کردم و خوب شدم ولی بازم اومد سراغم..ممنون میشم جواب بدین

سوزن سوزن شدن تمام بدن

سلام وقت بخیر 36 سالمه حدوا 4 سالی هست که شبها از یکعدد قرص نورتریپتیلین و یکعدد ولبان 75 و صبحها یکعدد آلپرازولام 1 استفاده میکنم،چند ماهی میشه تمام بدنم سوزن سوزن میشه و احساس بیحالی و بیقراری شدید دارم و دلم میخاد فقط بخوابم تا بدنم سوزن سوزن نشه.از حضور در جمع میترسم از آینده میترسم و از اینکه فردا اگه منو از شرکت اخراج کنند چه بلایی سرم خواهد آمد.خلاصه اضطراب و دلهره شدید جزء جدایی ناپذیر زندگی من شده.بخصوص طرف صبح که بشدت مضطرب و دستپاچه ام.بخاطر اضطراب شدید بیماری ریفلاکس دارم که باعث شده دهنم بوی بده و از حضور در جمع میترسم.ولی مشکل اساسی بنده همان سوزن سوزن شدن و اضطراب فراگیرمه.لطفا کمکم کنید آقای دکتر