بازگشت به لیست سوالات
س.ع
عنوان :

احساس میکنم دوشخصیته هستم

دکترای روانشناسی تربیتی
سلام خانم دکتر خسته نباشید
احساس می کنم دو شخصیته شدم
آستانه صبرم پایین اومده و این مسائل داره به زندگی مشترک با همسرم لطمه میزنه

سلام شما احتمالا دچار بی ثباتی خلق شده اید و معمولا افراد افسرده دچار چنین حالتی میشوند. لازم است به روانشناس رجوع کنید




سوالات مشابه


کابوس

سلام من از بچگی هروقت خیلی عصبی خسته یا ناراحت میشدم یه کابوس بدون مفهوم تکراری میبینم تو کابوسم حسم اینه که بدترین اتفاق ممکن برام داره میوفته ولی بدون مفهومه وقتی از خواب میپرم چشام بازه ولی هوشیاری کامل ندارم هنوزم تو جو اون کابوسن و خیلی میترسم تا آروم آروم به خودم میام و آروم میشم یه وقتایی تو بیداری تو حین عصبانیت اون کابوس میاد تو ذهنم و حس ترسش میوفته تو وجودم. مثلا با یه مشتری یا به مامانم بحثم میشه اون فشاری روحی روانی که تو کابوسم بهم وارد میشه میاد صراغم

مشکلات رفتاری

درود دختری 10 و نیم ساله دارم که تمامی علائم بلوغ درشون قابل مشاهده هست و احتمال زیاد تا6ماه دیگه به بلوغ میرسن،ومطلع هستم که احتمالا بیشتر تغییر رفتارشون به همین علت باشه ولی باز هم نگران هستم و بیشتر اوقات حرکاتش باعث عصبانیت من میشه،بطور مثال اصلا مسئولیت پذیر نیست،اجتما عی نیست و در صورت روبرو شدن با اقوام و آشناها گاهی اصلا سلام هم نمیکنه،همیشه با برادر کوچکترش که 4ساله هست درحال مشاجره هست،اصلا به امور درسیش اهمیت نمیده و اگر من پیگیر نشم به ندرت تکالیفش رو انجام میده،زبانکده میره و دیروز از اونجا باهام تماس گرفتن که درسش ضعیفه وتلاشش کمه،چند روز پیش متوجه شدم ابرو و مژه های سمت چپش کم مو هستن بهش دقیق که شدم دیدم هنگام خواب با دست ابرو و مژه خودشو می کنه،باهاش که صحبت میکنم اصلا عکس العملی نشون نمیده و معمولا هیچ جواب قانع کننده ای نداره یعنی معمولا اصلا جواب نمیده و همین بیشتر منو عصبی میکنه،از اتفاقاتی که توی مدرسه میوفته معمولا توسط دوستاش مطلع میشم خودش چیزی نمیگه ،البته قبول دارم که خودم به علت فشار زیاد زندگی مقداری عصبی هستم و زود از کوره در میرم چون پدرشون تقریبا توی هیچ کدوم از امور بچه ها بامن همکاری ندارن و کلیه مسئولیتهای بچه ها به عهده من هست،در ضمن توی این سن هنوز توی اتاق خودش نمیخوابه و توی اتاق خواب ما میخوابه ،البته دوسال پیش با برادرش توی اتاق خودشون میخوابیدن ولی نمیدونم چطور شد که هر دوشون ترسیدن و حاضر نیست دیگه توی اتاق خودشون بخوابن ببخشید که مطلبم طولانی شد باتشکر از شما

افسردگی

حدود چهار ماه پیش با سردرد به متخصص مغزو اعصاب مراجعه کردم بعد از معاینه و ام آر آی گفتند بیماریم منشا روحی داره و جسمی نیست و مبتلا به افسردگی هستم و قرصهای ضد افسردگی تجویز نمودند (آسنترا ) و برای سردرد دکاپین الان حالم خیلی بهتر شده و به روانپزشک هم مراجعه کردم ایشون میگن باید قرص رو ادامه بدم و نیازی به مشاوره ندارم ولی خودم احساس میکنم باید حرف بزنم تا حالم خوب بشه آیا مشکل من به صرف مصرف دارو برطرف خواهدشد

اضطراب

سلام پسری 17 ساله دارم که بسیاراسترس و اضطراب دارد و جدیدا به بیماری ویتیلیگو مبتلا شده است. آیا میتوانم به او کپسول فلوکستین بدهم.

تردید

سلام. نامزد من از ازدواج قبلی 3 فرزند18.15و9ساله داره که با مادرشون زندگی می کنن. همه هزینه های زندگی وتحصیل بچه ها به عهده پدره و همچنین حق ملاقات 1 روزه بچه ها. بچه ها برای اکثر خریدها با پدرشون تماس می گیرن. الان نزدیک به مراسم عقد نامزد من با تردید درمورد ازدواج حرف می زنه و میگه نمی دونه بعد از عروسی می تونه بین زندگی با من و رسیدگی به بچه هاش تعادل برقرار کنه که بچه هاش آسیب روانی نبینن یا نه. این تردید به حدی قوی شده که فکر می کنم گاهی قید ازدواج مجدد رو می زنه. ایشون 49 ساله و پزشک و من44 ساله و مهندس هستم. سوالم از شما اینه که این تردید واقعیه؟ با تردید ایشون نسبت به این مسئله چطور باید برخورد کنم؟ ممنون و منتظر جواب شما هستم