بازگشت به لیست سوالات
م.م
عنوان :

افسردگی

متخصص روانپزشکی
حدود چهار ماه پیش با سردرد به متخصص مغزو اعصاب مراجعه کردم بعد از معاینه و ام آر آی گفتند بیماریم منشا روحی داره و جسمی نیست و مبتلا به افسردگی هستم و قرصهای ضد افسردگی تجویز نمودند (آسنترا ) و برای سردرد دکاپین الان حالم خیلی بهتر شده و به روانپزشک هم مراجعه کردم ایشون میگن باید قرص رو ادامه بدم و نیازی به مشاوره ندارم ولی خودم احساس میکنم باید حرف بزنم تا حالم خوب بشه
آیا مشکل من به صرف مصرف دارو برطرف خواهدشد

بهترین درمان مصرف دارو و روان درمانی هست که چندین جلسه بای به دکتر ای روانشناس بالینی مراجعه کنید

سلام ممنون از پاسخگویی پس روانپزشک برای من به جز تجویز دارو کاری نمیکند آیا روان درمان میتواند دارو هم تجویز کند یا اینکه من باید به هردو مراجعه کنن

نه روان درمانگر حق تجویز دارو ندارد

البته بعضز از روانپزشکان هستند که روان درمانی هم می کنند ولی تعدادشان کم هست

ممنون لطف کردید



سوالات مشابه


وسواس

سلام من جوانی هستم20ساله به مدت یک سال است افکارآزار دهنده ای همیشه میاد تو ذهنم که هر کار میکنم نمیتونم از زهنم دورشون کنم.اصن زندگی همیشه وخوشحالیه همیشگی رو ندارم.این فکرا خیلی ذهنمرو درگیر کرده خیلی عذابم میده قرصای زیادی خوردم ولی فایده نداره.لطفا کمک کنید

سلام دکتر من میگرن دارم کمک نیاز دارم

دکتر سلام دکتر من میگرن دارم رفتم دکتر داروهای اعصاب داد ولی خیلی بهتر شدم حالا دارو ها رو قطع کردم داروی سیتالوپرام رو داده بود قطع کردم ولی سرگیجه میگیرم میخام بدونم چیکار کنم سرگیجم بیفته دکتر خودم گفته طبیعیه ولی دارم اذیت میشم نظر شما چیه چیکار کنم داروی سیتالوپرام قطع کردم سرگیجه نگیرم

صداهای آزار دهنده

سلام خانم دکتر وقتتون بخیر من دختری هستم 23 ساله و از لحاظ احساسی خیلی حساس و با احساس اما یک مشکلی دارم که از دوره راهنمایی متوجه شدم و خودشو نشون داد من زمانی که بقیه چیزی بخورن یا بجون یا عطسه کنن یا بینیشون رو بگیرن و کلا ازین سبک صداها به شدت بهم میریزم و به سختی خودمو کنترل میکنم مرتب تو حالت استرسی هستم و ازین شرایط بیزارم بار ها سر همین مسائل با پدر و مادرم و اطرافیانم بحثم شده دکتر رفتم تو مشهد ایشون گف ک باید هم تو یکم از حساسیت هات کم کنی هم پدر و مادرت در درجه اول یکم رعایتتو بکنن اما پدرم مخصوصا اصلا قبول ندارن و میگن این چیزا رو از خودت درمیاری اما من واقعا اذیت میشم چه کار کنم...؟من بی ادب نیستم اما تو این شرایط حرفهائی میزنم که از من بعیده لطفا راهنمایی کنین ممنونم

وابستگی زیاد همسرم به مادرشون

سلام من 35سال دارم.شش سال هست که با دوست داشتن ازدواج کردم.شوهرم مرد خوبی هست ولی بیش از حد به مادرشون وابسته هست،به طوری که ترجیح میدهد همه روزهای تعطیل خصوصا جمعه ها،مادرشون رو همراه با من و خودش به تفریح ببرد،این وابستگی من را خسته کرده است،هر کاری میکنم نمیتوانم این وابستگی را متعادل کنم.چون هم مادرشون و هم خود همسرم خیلی تمایل دارند در این وابستگی زیاد بمانند.به نظرتون میتوانم رو خودم کار کنم که حس حسادتم را نسبت به این وابستگی کمتر کنم که اذیت نشم؟چگونه میتوانم؟

افسردگی

با سلام بنده یک مرد 35 ساله هستم که به خاطر مشکلات زیاد زندگی مثل شیمی درمانی بعدش نازایی دوباره بعدش بیماری ام اس و بعدش اختلاف با خانواده احساس میکنم دچار افسردگی شدم میل به هیچ کاری ندارم گوشه گیرم از جمع فراریم و خیلی ناامیدم و... اگر بشه یه راهنمایی یا دارویی بگین که کمی از حال در بیام خیلی خیلی ممنونم