بازگشت به لیست سوالات
ی.ک
عنوان :

پرش عضلات و ترس

فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان
سلام من مادر هستم . پسر من 9 سال دارد تک فرزند است مشکل ترس دارد همیشه ترسو بوده و حتی به تنهایی به دستشویی یا آب خوردن هم نمی تواند برود. یک ماه قبل خواب ترسناک دیده وحشت زده از خواب پریده ( خواب شیطان دیده ) بعد از آن تا 7 الی 8 روز دچار تیک پلک شده ، الان تیک پلکش تقریبا بر طرف شده ولی ترس از خوابیدن داره تا بتونه سعی میکنه نخوابه تا طلوع خورشید رو با چشم خودش تو حیاط نبینه نمیخوابه از تاریکی و شب می ترسه و تا صبح که شد و طلوع رو دید میخوابه. از موقع خواب رفتن تا بیدار شدن هر یک تا دو دقیقه دچار پرش عضلات دست و پا و سر و بدن میشه.یکبار از خواب بیدار شده و متوجه پرش دست و پاش شده و میگه پرش دست و پا اجازه به خواب رفتن رو بهم نمیده و گفتم ببرمت دکتر خوشحال شده گفته مگه دکتری هم هست که خوبم کنه؟ نترسم؟ الان ما هم تا صبح میشینیم پیشش و فشاری که بخوابه بهش نمیاریم. اتاق خواب هم گفته عوض کردیم به اصرار اون .کنجکاویش هم بالاست بعضی از فیلمهایی که میترسه هم با گوشی نگاه میکرده الان میترسه نگاه نمیکنه با انکه درسشم خوبه یکروز امتحان مجازی داشت گفتم زودی بنویس وقت امتحان تمومه یکمرتبه دچار ترس شد یک جور نفس کشید که تا چند روز نفس صدا دار می کشید که الان به صورت عادت شده براش ولی این قبل از موضوع خواب دیدنش هست کلا اگه ترس یا عجله رو تو چهره من ببینه تموم دیگه ترسیده . از قبل از نوروز هم بخاطر قرنطینه هیچ بچه ای ندیده، دلشم خیلی تنگه برای دوستاش یکی دوبار بعد از اینکه دچار مشکل شده انلاین با دوتا از دوستاش صحبت کرده. لطفا راهنمایی ام نمایید و اگر نیاز به درمان دارویی داره راهنمایی مان بفرمایید.

سلام بسیار خوب سئوالات:
1- ایا شب ادراری دارد یا خیر 2- تمرکز و دقت در درسهایش چطور هستش؟
3-سابقه بیماری جسمی و طبی دارد یا خیر مثل کم کاری تیروئید اسم ....
4-ناخن جویدن دارد یا خیر!
5-سابقه افسردگی و اختلال وسواس در خانواده ( پدر ، مادر، دائی خاله عمه عمو و ....)وجود دارد یا خیر؟
6- وزن فرزندتون چقدر هستش ایا اضافه وزن دارد یا کمبود وزن و یا در حد نرمال میباشد؟

سلام آقای دکتر
1-شب ادراری ندارد.
2-درسش خیلی خوبه ولی خیلی بی دقتی میکنه
3-سابقه بیماری ندارد
4-ناخن جویدن ندارد.
5-مادر که خودم هستم دارای وسواس زیاد هستم.
6-وزن 23 کیلو و نرمال است.
توضیح بیشتر:
بیقرار هست وسواس هست دستاشو می شوره تا دست به چیزی میزنه سریع باید کرم بزنه بدون کرم نمیتونه حتی این چند روز پیش اسباب بازیش که برده بود خونه مادرم تا به خونه برگشت شست و از ان کرمی که به دست میزنه به اسباب بازیش هم کامل کشید گفت الان تمیزه .علاقه شدید به توپ و فوتبال داره به قول خودش میخاد بره کره ماه هر روز ماه را با دوربین تماشا میکنه به ستاره و سیاره و فضا علاقه داره موقع خواب ورد زبونش سیاره و کهکشان هست فعلا فوتبال و سیاره از ارزوهاش هست.

با توجه به توضیحات اختلال اضطرابی دارند:
درمان اصلی داروی هستش
1- قرص ریسپریدون 1 میلی گرم سه شب اول یک چهارم قرص و سپس نصفه قرص شبها ساعت 9 شب و ادامه میدهید
2- کپسول فلوکستین 10 میلی گرم ظهر بعد غذا ،
اگر نمیتواند دارو بخورد شربت فلوکستین 1 سی سی ظهر برای سه روز و سپس 2/5 سی سی بدهید
حتما یادتون باشه :
1-مسئول دارو پزشک معالجتون هست گوش به حرف شمسی خانم و دیگران نمیدهید !!!
2- داروها اعتیاد نمیاورد و نگران مصرف دارو نباشید
3- طول دوره درمان 6ماه تا یک سال میباشد حتما باید تحت نظر پزشک دارو کم یا زیاد و با قطع شود
4-درمانهای غیر دارویی بعد از کنترل نسبی بیماری انجام میشود
5- حتما باید خواب اصلاح شود از ساعت 9شب تا 8 صبح باید باشد
قرص شب هم ضد اضطراب هست و هم خواب اور که باعث میشود خواب نیز اصلاح شود

🙏
سلام خدمت جناب آقای دکتر اسلامی ، یک هفته هست دارو رو شروع کردیم خوابش خوب شده زود هم بیدار میشه پرش عضلات هم خیلی کم شده ، از 100 تا اومده رو 5 ولی الان یک مشکلش بیشترشده اونم وسواس شستن دست و پرهیز از دست زدن به هر چیزی ، اگه دستش به چیزی بخوره سریع با مایع میشوره و کرم یا روغن بچه میکشه و به توپ و وسایلش هم میزنه و اگر کرم و روغن پیدا نکنه ناراحت میشه و اشک از چشماش میاد از صبح تا موقع خواب 5 بار حموم میکنه میگه کثیفم قبل از مشکل کرونا فقط با اب خالی دستاش رو میشست حمام به زور میرفت شامپو و صابون هم نمیزد. و اگر زور بهش بگیم که نمیخاد دستتو بشوری تیک میزنه

سلام وقت بخیر
وسواس بعنی اضطراب
ایا شربت فلوکستین ظهر میدید؟




سوالات مشابه


اضطراب،افسردگی،مشکلات گوارشی

سلام اقای دکتر خسته نباشید من اقایی 28 ساله هستم از بچگی زودرنج بودم و وسواس توهین به مقدسات هم داشتم که خیلی اذیتم میکرد وقتی 18 سالم بود یشب افتادم بازداشتگا اونجا تاریک بود خیلی ترسیدم گریه هم کردم از بچگی هم خیلی از جاهای تاریک میترسیدم وقتی ازاد شدم بعد چند روز بعد یه حموم رفتن احساس کردم افسردگی شدید گرفتم داشتم دیونه میشدم رفتم متخصص داخلی پرانول و فلوکستین داد خوردم بدتر شدم اسهال شدید بی اشتهایی اومد سراغم تو یه لحظه هزار تا فکر تو مغزم ردوبدل میشد و احساس میکردم توی سرم چیزی نیست و سبکی سر داشتم و حتی بوی همه چی برام تغییر کرده بود یسال همینجوری سرکردم و احساس میکردم تغییر شخصیت هم دادم رفتم روانپزشک دنورین و والپروئات داد یسال خوردم ولی اونم خوب نبود الان ده ساله میگزره ولی من هنوز افسردم و اضطراب دارم و تمرکزم پایینه و همراه اینا اضطراب اجتماعی هم دارم و گوشه گیرم که خیلی اذیتم میکنه روانشناس هم رفتم ولی تاثیر خاصی نداشت بنظر شما مشکلم چیه و درمانش چیه؟مشکلات گوارشی باد شکم همیشه دارم اذیتم میکنه ممنون از شما

ترس از غریبه

سلام بنده ی دختر 23ماهه دارم از هشت ماهگی اضطراب جدایی از مادر پیدا کرد و به خودم وابسته شد الان بیشتر از ی ساعت پیش کسی نمیمونه دوس داره با خاله و دایی و ... بمونه ولی میگه تو هم بیا البته گاهی هم بدون من با افراد انگشت شماری مثب بابا دایی و خاله و زن دایی ومامان بزرگ و.. میمونه ولی بعد ی ساعت بهونه منو میگیره و تو خونه هم همش میگه باید کنارم باشی و مثلا آشپزی نکنی یا حتی دسشویی نمیتونم برم گاهی با غریبه ها جور نیست و مدام به من میچسبه مخصوصا با مردها بغیر از پدربزرگ و بابا و داییاش و چند تا از دوستای باباش از بقیه مردا میترسه و با دیدنشون بی قراری میکنه و وقتی بهش نزدیک میشن یاباهاش حرف میزنن میزنه زیر گریه با زنا بهتره حداقل با دیدنشون گریه نمیکنه بغل کسی نمیره مگر همونایی که گفتم نمیدونم طبیعیه یا نه؟ تا کی اینجوریه؟ چیکار کنم بهتر شه و انقد به من نچسبه؟

اختلالات ذهنی و فکری

با سلام ضمن تبریک سال نو و عرض ادب ، من محمدرضا هستم متاهل ، مهندس عمران، 30 ساله ، من چندوقتی هست که دچار علائمی نظیر : درگیری فکری و ذهنی که باعث میشه انرژیم گرفته بشه ، عدم تمرکز ، عدم کنترل فکری، عدم لذت زندگی در حال ، افکار و مشکلات روزمره گذشته مدام توی ذهنم تکرار میشه ، افکار منفی که باعث تخلیه انرژی ذهنیم میشه که باعث بی حالی و خستگیم میشه ، عدم زندگی در حال و از دست دادن کنترل ضمیر ناخوداگاه مغزم ، گاهن اینقد فشار عصبی روی مغزم هست که باعث درد قفسه سینه ام از استرس و اضطراب میشه من حدود یک سال پیش دکتر روانپزشک رفتم قرص آسنترا 50 و هالوپریدول 0/5 دادگفت بخور ، خوب شدم ولی بعده یه مدت برگشت حال از خانم دکتر سوال دارم به نظر شما من همین قرص هارو دوباره بخورم ؟ با چه دوزی ؟ اگر صلاح میدونین من ویزیت تصویری برقرار کنم باهاتون جهت ویزیت کامل تر با تشکر

سردرگمی

سلام . اقای دکتر من چندماه ازدواج کردم من و همسرم عاشق هم بودیم من هربار بیشتر عاشق ایشون میشم ولی حس بدی دارم خیلی حساسم فک میکنم اون منو تنها میذاره بهم خیانت میکنه دوس ندارم کار خوب و وضع مالی خوبی پیدا کنه گه من رو نخواد اون خبلی موقعیت اجتماعی و ظاهر افراد واسش مهمه ولی من ندارم طی سه ماهه اخیر بخاطر اینکه میگم اون میره یا نکنه عشقش خراب بشه و سرد بشه حرف طلاق زدم چندین بار اون خیلی ناراحت شد خیلی و باعث شد همه بفهمن ولی الان حس میکنم مثل قبل نیست اون الان بیکاره و ما هم از هم دوریم شهرمون فرق داره این دوری هم منو داره از پا درمیاره نمیدونم با درس از دس دادن و رفتنش چیکا کنم اخه من هیچی ندارم عاشقم باشه

خودبیمار پنداری

سلام وقت بخیر.من چند سالیه و شاید از نوجوانی اوقات بیکاری بیشتر تابستونا.(چون مشعول تحصیل بودم) فکرای منفی به سراغم میاد ک همش فکر می کنم خدایی نکرده سرطان دارم و به زودی می میرم.یا ام اس دارم و فلج میشم.امسال تابستون نامزد کردم و همه چی تا دوماه خوب بود و اصلا از این فکرا نداشتم .ولی دوباره این افکار آزاردهنده شروع شد.و خیلی علائم بد جسمی مثل تپش قلب حالت تهوع و سرگیجه و گردن درد و دمای بالای بدن داشتم .با همسرم مطرح کردم ایشون گفتن بریم پیش روانپزشک از اوایل مهرماه رفتم پیش متخصص ایشون نصف کلونازپام و یک عدد سیتالوپرام دادن.با پروپانولول ک این قرص و زیاد نمیخوردم. من همیشه دوست دارم آزمایش خون بدم تا مطمئن شم ک مریضی خونی ندارم.آزمایشم دادم و با دارو ها دوماه خوب بودم ولی حالت های جسمیم هنوز خفیف بود.باز افکارم اومد ب سراغم ولی کمتر.دکترم گفت یک چهارم کلوناز و صبح بخور.من عوارض این قرص و تو نت سرچ کردم و فهمیدم اعتیادآوره ب دکترم گفتم صبحا نمیخورم.ایشون برخورد کردن ک باید بخوری و ...ادامه دادم.تا این ماه پیش ک دوباره تقریبا برگشتم سرخونه اول.دکترم از این شهر رفت و من ناچارا پیش یه متخصص دیگه رفتم.ایشون همون دستور و به همراه هالوپریدول روزی یکی اضافه کردن . هیچ کس از دکتر رفتن من خبر نداره جز همسرم.هفته ی پیش با خواهرم ک کارشناس آزمایشگاه هستن درمیون گذاشتم ایشون به شدت با من برخورد کردن.و گفتن همه قرصا رو بریز تو سطل زباله و تو چیزیت نیست و این دارو ها خیلی قوین و ... خیلی ترسیدم تو نت نوشته ناگهانی قط کردن باعث تشنج میشه تصمیم گرفتم خودم کم کنم و قط. الان سه روزه نصف سیتالوپرامو میخورم با شبا یک چهارم کلوناز.علایم جسمیم تقریبا تو این روزا تشدید شده و اینا استرسمو بیشتر کرده.شما بگید چیکار کنم.