رتبه دهی به دکتر عزیز طاهری
بررسی نظر کاربر
سلام ، به نظرم دچار حملات پنیک (Panic) شده اید ، لطفا بگین که حمله چقدر طول میکشه و چه جوری تمام میشه و حین حمله چه حسی دارین
چه داروهایی میخورین؟
دارو ها هم فقط بعد همین حالت مراجعه کردم دکتر اورژانس که قرص پروپرانولول تجویز کردن،،،که قطعش کردم بعد از مدتی مصرف و تموم شدنش،،و برای تپش قلب الان قرص بیزوپرولول و وقتی درد سمت راست رو گفتم کلیدینیوم سی هم تجویز کرد همون متخصص قلب،،،
با اینکه قرص تپش مصرف میکنم همچنان این درد هست در سمت چپ الان و دو روزی میشه کل روز با منه تقریبا،،،کم و زیاد البته،،،و حدس من اینه از استرس و اضطراب باشه،،،،باز نمی دونم باید مراجعه کنم دکتر قلب یا خیر،،،،چون نوار قلب فقط دادم و گفتن مشکل نداره،،،
خوابتون چطوره؟، سابقه بیماری اعصاب و روان در 7دلتون و یا خانواده دارین؟ مصرف سیگار و الکل و یا دودهای دیگه چی؟
تشنج و یا بیماری جسمی دیگه چی؟
به چه کاری مشغول هستین؟ رانندگی هم میکنین؟
چند سالی میشه این استرس با منه آقای دکتر،،،یعنی از وقتی که خونمون رو عوض کردیم و محل رو عوض کردیم در محل جدید حساسیت من به صدا بسیار زیاد شد،،به خاطر اینکه جایی هستیم صدا زیاده تقریبا،،،،به کوچکترین صدا هم حساس میشم الکی،،،،و این خیییییلی اذیت می کنه خودش و استرس زا شده برای من،،،اوقاتی که خونه هستم،،،،در کل بزرگترین اشتباه این تعویض منزل بود متاسفانه در خونواده ما،،،،و از وقتی که این ویروس هم اخبارش رو دیدم خیلی بدتر شده اوضاع و همش فکر میکنم منم درگیرش شدم و احساس بدی دارم،،،،و همین خودش تاثیر مستقیم گذاشته روی آرامش و زندگی من متاسفانه،،،،،،و مراجعه کردم چندین بار دکتر،،،اورژانس و این آخری هم قلب،،،،نمیدونم حالا باز باید مراجعه کنم مجدد قلب یا حتی گوارش و داخلی برای این تیر کشیدن و یا اینکه چه حلی پیشنهاد میدین شما؟،،،
تا حالا داروی روانپزشکی نخوردین دیگه درسته؟ آیا برای این اضطرابها روان درمانی رفتین؟
لطفا قرص کلونازپام یک میلی گرم تهیه کنید شب نصف و ظهر هم یک چهارم استفاده کنین و دو روز دیگه به من پیام بدین تا ببینم که داروی اصلی هم شروع بکنیم یا نه ، ممکنه دو روز اول کمی خواب آلود باشین ولی نگران نباشید برطرف میشه، باشه؟
بله بهشون بگین که روانپزشک برای اضطرابم گفته
سلام دختر خانم خوب ، چقدر اوضاع سختی رو داری تحمل میکنی ، میشه برام بگی که چی میشه که مامانت شروع میکنه به زدن این حرفها؟
سلام ، لطفا یه شرح حال کاملی از ایشون بگین مثل تحصیلاتش ، کارش ، شروع این حالتها ، خوابش و اشتها و مصرف سیگار و بیماری جسمی و از دوران کودکی و اینکه خودش هم باید یه شرح حال مستقیم بگه و اگر مقدور نبود مراجعه به روانپزشک میتونه کمکتون بکنه
سلام ، اوضاع به ظاهر خوبه ولی واحد گذرانده خیلی کمه ، لذا یه مشکل اساسی وجود داره و با یه روانپزشک یا مشاور حتما باید خود ایشون مشورت کنند . متاسفانه تو این اپلیکیشن مثل اپلیکیشن دیگه مشاوره ، برای بنده مشاوره تلفنی مقدور نیست و الا در خدمتتون بودم
بله درسته میتونه یک بیش فعالی باقیمانده و به بزرگسالی رسیده هم باشه که ایشون نمیتونه توجه کنه و مجبور خیلی وقتها کلاس رو ترک بکنه چون نمیتونه 1و نیم ساعت سر کلاس بنشینه البته احتمالا موارد دیگه ار هم هست . کدوم شهر هستین؟
از کی این مشکلات براتون پیش اومده ؟ چی شده که احساس میکنی دیگه دوستون ندارن ؟ یعنی چیکار میکنند که این احساس بهتون دست میده؟
چه درخواستهایی داری که پدر و مادر باهاش مخالفند؟ یه مقداری هم از خودتون بگین از تحصیلات و کارتون و گذر روزمره تون . مرسی
اولین باری که ترس رو تجربه کردین از چی بوده ؟ و کی بوده ؟ اصلا یادتون میاد؟
آیا موضوعی هست که مجبور باشی از همه مخفیش کنی؟
رابطه شما با مادرتون چطوره؟
رابطه پدر و مادر با هم چطوره؟
وقتی میخواین حرف بزنین چی مانع گفتن حرفاتون میشه؟ اون لحظه ها چی از ذهنتون خطور میکنه؟
چه علایم جسمی پیدا میکنین؟
آیا تو جمع دیگه ای مثل کلاس و جلوی استاد حرف زدن هم براتون سخته؟
تو خونه هم که نمیتونم حرفمو بزنم دلیلش اینه که تا میخوام حرف بزنم فکر میکنن میخوام توجیه کنم و یه حالتی میشه که اصلا نمیخوام دهنمو وا کنم و تنها چیزی که از ذهنم میگذره اینه که اون محیط رو ترک کنم و بیشتر میخوام گریه کنم .
کاری نبوده که بخوام مخفی کنم .
اولین باریم که این مدلی شدمم یادم نمیاد .
رابطه پدر و مادرم خوبه ولی مثل هر زن و شوهری خب مشکلات خودشونم دارن .
رابطم با مادر خوبه ولی نمیدونم چرا نمیخوام حرفامو بهش بزنم .
هر حرفیم بزنم حتما به بابام میگه . بیشتر موارد میدونم اگه حرفامو به مامانم بزنم چی قراره بشنومم .
به نظر میاد که اختلال اضطراب اجتماعی رو دارین و باید درمان بشه تا جرات مندی را بیاموزید و از طرفی پیشداوریهایی که احتمالا دارین و قبل از سوال ممکنه جوابها رو بدونین رو کنار بگذارین و جوابهای هرچند مخالف رو بتونین بشویم و تحمل و تعمل کنین و از طرفی باید بپرسم که آیا کمالگرایی هم دارین یا نه؟ یعنی اینکه آیا برلی انجام هر کاری معیارهای سختی را در نظر میگیرین ؟ هر کاری باید توسط شما به بهتری نحو انجام بشه؟ آیا در شروع کارها اهمال کاری هم دارین؟ یعنی چون کارها باید درست و دقیق انجام بشه ممکنه که مدام به تعویق بیندازین؟
بتونین بشویم = بتونین بشنوین
برلی = برای
به نظر میاد کمالگرایی هم دارین ، هر چند برای تشخیص دقیق شرح حال کاملی لازم است که البته تماس تلفنی در این نرم افزار مثل ترم افزارهای دیگه برای من مقدور نیست ولی در همین حد فعلا کتاب غلبه بر کمالخواهی رو تهیه و مطالعه بفرمائید تا کمک بکنه که از خیلی از مسائل آزاد بشین و اونوقت اگر بازهم مشکل ارتباطی شما باقی موند میتونیم بهش بپزدازیم.
چه زمانی از چه لحاظ؟ و منظورتون از ارتباط یعنی چه نوع ارتباطی؟
منظورم از ارتباط داشتن دوست پسر میباشد و ارتباط در حد معاشرت .برا فردی تو سن 19 زوده ؟
نه زود نیست ولی حتما بدونین که ما آدمها تا 24 یا 25 سالگی نمی تونیم تصمیمات پخته تری بگیریم لذا حتما از یک مشاور که در درجه اول والدینمان هستند باید مشورت بگیریم . که حداقل وارد مواردی نشویم که بعدا نتونیم جمع بکنیم . موفق باشید
خواهش میکنم
سلام ، لطفا برآورد بکنید که هدف از گفتن احساستون چیه؟آیا صرفا دوست داشتنه؟ یا هدف خاصی رو دارین دنبال میکنین؟ لطف مشخصاتی از هر کدومتون به من بگین مثل تحصیلات ، کار ، نوع فامیلی و ...
من خودم امسال کنکور تجربی دادم ایشون لیسانس عمران داره ... و بچه پسرعمو پدرمه ... پدرم با پدر ایشون خیلی صمیمی بودن ...
چند سال از شما بزرگتره؟
یعنی میخواین بگین که عاشقش شدین؟
آیا ایشون هم نظری به شما دارن؟
آیا قصد ازدواج هم دارین؟
رابطه شما با پدر و مادرتون چطوره؟
رابطه پدر و مادر با هم چطوره؟
یعنی نمیتونین موضوع رو با مادرتون مطرح کنین؟ چون بهترین کار و اقدام در این مورد ، طرح موضوع با مادرتون هست چون تنها حامی شما که بتونه در ناملایمات هم شما رو کمک بکنه ایشون هستن ، و چون آقا پسر هم اظهار علاقه کردن بهترین کار اینه کا از مادرتون کمک بگیرین و از منع احتمالی ایشون نترسین . چون فامیل هستند من بهیچ عنوان دوستی بدون ازدواج رو براتون توصیه نمیکنم چون اگر ازدواجی در کار نباشه و شما بعد از دوستی با این آقا با یه آقای دیگه ازدواج کنین بالاخره یه روز روبروی ایشون از همسرتون تو دلتون خجالت میکشید و اون لحظه ها لحظات بدی برای آدمی هست . موفق و سلامت باشین
مسیر یابی و ترافیک
اگر سرعت دریافت پاسخ برای شما اهمیت دارد می توانید مشاوره خود را برای تمام پزشکان زوپ نمایش دهید.
نمایش سوال به تمام پزشکان زوپ مشاوره متنی با