مشکلات خانوادگی

خسته

خانم دکتر من از اسفند دیگه بیرون نرفتم فقط یه بار رفتم دکتر روانپزشکم همین واقعا خسته شدم دیگه بریدم هیچ انگیزه ای ندارم برای ادامه همه منو تنها گذاشتن

افسردگی

سلام خانم دکتر روزتون بخیر درباره مادربزرگم خواستم باهاتون مشورت کنم 75 ساله هستن ایشون . مشکل اعصاب داره . سابقه ی بستری در بیمارستان رو داره . الانم قرص ریسپریدون 1 هر شب مصرف میکنه . الان به خاطر کروناس که چن ماهه بیرون نرفته روی روحیه اش خیلی تاثیر گذاشته . به حدی که نه دیگه حرف میزنه . حتی سر دستشویی رفتن هم لج میکنه نمیره. تو پوشک کارشو انجام میده . تیک عصبی گرفته. گیر میده به ی چیزی مثلا نمیذاره تلویزیون روشن کنیم . برقا رو خاموش میکنه همش . همش خوابه بیدار نمیشه حرف بزنه . غذاش کم شده . اشتهاش کم شده . براش دکتر معده هم گرفتم اما فایده نداشت . خیلی افسرده شده .

اظطراب کرونا

سلام دکتر وقتتون بخیر، دکتر من خالم کرونا داشته ولی تست داده منفی بوده بعد اومده خونه ما (من نمیدونستم کرونا داشته وگرنه راه نمی دادم) من ن باهاش روبوسی کردم ن نزدیکش شدم ولی خوب چندروز تو خونمون بود، علائمی هم نداشت، ما همینجور گفتیم یه آزمایش خون بده، آزمایش خونش مثبت بود، من ایمنی بدنی کافی ندارم خییییلی میترسم برادرم مشکل ریه داره مادر جونم بیماری قلبی داره، ممکنه مبتلا شده باشیم، باید چیکار کنیم حالم خیلی بده

اضطراب

سلام خانم دکتر خسته نباشید من 28 سال دارم و از کودکی درگیر اضطراب هستم به خصوص در شرایطی که باید ماری رو انجام بدم یا امتحان داشتم الان حدود 2 ساله مشکلی دارم که وتقعا باعث شده نتونم کار کنم و در اجتماع یا جلساتی که سکوت زباده شرکت کنم ان هم اینکه من وقتی جایی میرم یا در جنعی حاضر میشم استرس میکیرم این استرس باعث میشه دل پیچه بگیرم و ببخشید اسهال بشم و شکمم نفخ کنه و ... باور کنید جلسات روانشناسی هم شرکت کردم .. پیش دکتر کوارش هم میرم میگن باید اضطرابتو کم کنی دکتر روانشناس میگن مشکل کوارشتو حل کن دیگه نمیدونم باید چکار کنم .. تو خونه مشکلی ندارم اصلا ولی وقتی جایی میرم از ترس اینکه الان اسهال میگیرم الان صدای قار و قور شکمم بلند میشه یدتر میشم و تمام فکرای منفی میاد سراغم اخرین بتر حتی درمان دندانپزشکیم بخاطر این مساله نیمه ماره موند چون میترسیدم دکتر صدای قار و قور شکممو بشنوه یا نتونم جلوی نفخ شکم یا اسهالمو بگیرم لطفا کمکم کنید

عدم ابراز احساسات کودکم

سلام خانم دکتر. پسری 5 سال و دو ماه دارم که احساساتش رو اصلا دوست نداره ابراز کنه. اصلا دوست نداره بگه کسی رو دوست داره. حتی ازش میپرسم مامان رو دوست داری میگه نمیدونم. وقتی دیگه زیاد اصرار میکنم که من مامانتم و یعنی چی نمیدونم برمیگرده میگه باشه دوست دارم. یعنی مجبور میشه میگه. البته از ته دلش دوست داره ولی ابراز کردن رو دوست نداره.یا برای چیزای دیگه هم اینحوریه. مثلا یه وسیله ای قراره خاله اش براش بخره، نمیگه من اون وسیله رو دوست دارم و چرا نمیخره. بلکه میگه اخه خاله گفته بود میخره چرا نخرید. بهش یاد میدم که برو به خاله خودت بگو که اونو من خیلی دوست دارم لطفا برام بخر. ولی نمیره و اصرار میکنه من بگم. امروز یه اتفاقی افتاد که من بابت این اخلاقش نگران شدم.