احتیاج به مشاوره حضوری دارید. لطفا وقت بگیرید.
سوالات مشابه
گلوی خوشک
سلام من چند روزیه حس میکنم گلوم خشکه و یه چیزی گیر کرده توش هر کاری ک میکنم نمیره آب نمک قرقره کردن خیخ کردن هر کاری ک میشد کردم و الانم میترسم علائم دیگه ایم ندارم ن تب ن سرفه ن چیزی لطفا راهنمایی کنید...
عوارض قرص اعصاب
سلام دکتر خسته نباشید دکتر من حدود یک ماه کوئیتیاپین 25 مصرف کردم که احساس لرزش خفیفی در بدنم حس میکردم.یه شب نصب قرص کوئیتیاپین 25،نصف قرص سیتالوپرام 10،تری فلؤپرازین رو باهم مصرف کردم که احساس سرمای شدیدی کردم بعد از مصرف.شب بعدش هم یدونه قرص ایمی پرامین و تری فلؤپرازین خوردم.کلا نامنظم همشو اینجوری خوردم. شدیدا ضربان قلب گرفتم .بی قراری شدید .دستام شدیدا میلرزید تهوع،سر درد سرگیجه این حالتام اونقدر شدید بود که نمیذاشت بخوابم. تو بدنم احساس لرزش میکنم. الان دو هفتس که هیچ قرصی نمخورم اما هنوز بی قرارم. یهوبدنم داغ میشه نفسم میگیره. فشارم میفته.سرم درد میگیره .سرگیجه شدید دارم. شبا نمتونم عمیق بخوابم.فکم یه جوری بد حرکت میکنه. تو بلع مشکل دارم کلا آرامش ندارم.دیگه خسته شدم هر چی میگذره این حالتام تموم نمیشه چیکار باید بکنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
روان
سلام خانم دکتر.من یک ماه پیش به شما پیام دادم .اگر میشه پیام هارو دوباره بخونید.برام شربت فلوکستین تجویز کردین و حدودا سه هفته است مصرف کردم و اصلا حالم خوب نیست....چکار کنم
پیگیری ادامه درمان حمله پنیک
سلام خانوم دکتر رمضانی مهریک ماه قبل گفتین که 30 روز بعد دوباره باهاتون صحبت کنم. 27 روز آسنترا مصرف کردم، الانم 40 روز هست اس سیتالوپرام مصرف می کنم. این ایام هم کنارش نصف قرص شب و نصف قرص روز از پرفنازین خوردم. (که مجوع پروسه درمانم تا الان شده 67 روز)این 30 روز وضعیت معده م خوب بوده سنگینی سینه هم ندارم دیگه غم باد هم دیگه ندارم. نیاز به آلپرازولام هم پیدا نکردم.در کل حالم کاملا خوب هست به لطف شما. فقط 3،4 باری احساس حمله پنیک داشتم که کاملا خفیف بود و قابل اعتنا نبود شایدم اشتباه کردم و چیزی نبوده! این ایام روزه هم گرفتم و هیچ مشکلی نبود.سپاس فراوان
تربیت کودک
سلام دکتر جان نمیدونم چجوری بگم،اعصابم خیلی خورده،زندگیم رو اونجوری که میخوام نمیتونم داشته باشم ما خونه ایی زندگی میکنیم که مادرشوعر و خواهرشوهرم هم توش هستن،از اونجایی که بچه کوچیک دارم،اصلا نمیتونم اونجوری که میخوام بزرگش کنم شوهرم تنبل هست توی بحث بچه،از اونجایی که بچه بهش گیر نده که باهام بازی کن میره فوری بچه رو میذاره پایین بعد خودش میاد بالا،یا خودش پایینه بچه بالا،شده توی روز نیم ساعت خونه بوده،یا حتی میگه شبها بخوابونش بعد من میام،شده تا ساعت 1این پایین بود و توی خونه فقط اومده شام خورده نیم ساعت بوده بعد رفته هنش باهم بحث داریم که من یه خانواده سه نفره میخوام ولی کو گوش شنوا،بازم یا بچه ام هست یا همسرم دوتاشون رو باهم ندارم،واقعا سر این مسئله خیلی سرد شدم میگم بهش میگه خسته ام بهم گیر میده حوصله ندارم