بازگشت به لیست سوالات
a.j
عنوان :

فردی

دکترای مشاوره
سلام من 14 سالم است و باشگاه سوارکاری با پدرم می روم . مربی من که مدیر اونجا هم هست بعضی از جلسه ها یک جوری میشه یکم مشنگ میشه . مثلا شعر های عاشقانه می خونه یا.. برای تنظیم رکاب باید به مچ پام دست بزنه تا تنظیم بشه .   امروز نمی دونم چش شده بود یکدفه بقلم کرد و یک چیزی گفت که من نفهمیدم چون اصفهانی بد حرف می زنه . من چیزی بهش نگفتم . بعد به دستم دست زد البته قبلا هم زده بود ولی از قسط نبود . امروز به باسنم دست زد و گفت کارت خوب بود . مرد خوش اخلاق و خوبی هست ولی بعضی وقت ها اینجوری میشه . بهم گفت عشقم بعد گفت امروز معلمت خوب شده . همش ازم میپرسه مربی تو دوست داری؟ منم میگم آره چون واقعا خوب یاد میده .  ولی نمیدونم چرا اینجوری  می کنه . جلوی پدرم از این کار ها نمیکنه و به من دست نمی زنه . البته این همیشه نیست و من با هاش کاری ندارم .   خودشم میگه بعضی وقت ها خل میشم و نمی دونم چم میشه . مامان بابام هم میگن یکم قاتی داره . لطفا بگین چیکار کنم .  ولی به نظرم نیازی نیست به خانوادم بگم چون به نظرم این کارهاش از عمد و ... نبوده و شاید چون کارم خوب بوده بغلم کرده .  نمیدونم

سلام،. این موضوعی است که نیاره در موردش کمی جدی باشی. یک جور مشکل اخلاقیه، تو جذابیت هایی داری و ایشان نمیتونه خودشو کنترل کنه. لازم نیست نگران بشی، اما جدی باش. چندتا راه حل داره. یکی اینکه بتونی حس بدت را از این موضوع ابراز و اعلام کتی، و حدودش را یاد آوری کنی. اگر احساس کنه نمیتوتی دراین مورد با کسی صحبت کنی یا جرات مواجهه نداری، شیر تر میشه.




سوالات مشابه


افسردگی

سلام وقت بخیر صدری هستم مدتی هست احساس افسردگی دارم خوشحال نیستم، همش یه جوریم، دلم می خواد یه کار کنم بهتر شم

افسردگی

سلام دکتر ،من دختر 22 ساله هستم ک دانشجوام،من مشکلات زیادی دارم مثلا 1.از همه چیز میترسم مثل مردن و اینکه قرص بخورم خفه شم،برای همین با اینکه 22 سالمه قرص تا حالا نخوردم یا جویدم که این موضوع اذیتم میکنه 2.نظر دیگران خیلی برام مهمه و اینکه اصلا نباید ناراحت بشن وگرنه من خودمو خیلی سرزنش میکنم 3.همیشه ناراحتم و آماده ی گریه کردن. 4.مشکلات کوچیک منو از ما درمیاره تا جایی ک خیلی حدی ارزو میکنم بمیرم 5.خیلی زود عصبانی میشم و خیلی به دل گیرم خیلی زیااااد 6.در برقراری ارتباط و ادامه ی صحبت خیلی مشکل دارم حتی با اعضای خانوادم هم نمیتونم صحبت کنم 7.از خودم بدم میاد و اصلا خودمو دوس ندارم و هیچ اعتماد ب نفسی ندارم 8.چندین ساله این مشکلاتو دارم و الان هم بدتر شدن.

استرس و خستگی

سلام خانم دکتر من پسری 30 ساله هستم دو ساله ازدواج کردم مشکلم اینه همیشه با کوچکترین چیز دلم میگیره استرس زیادی دارم بعد از هر کاری زود خسته میشم و کم تحملم مثلا ماشینم خرابه دوست دارم زود درست شه میرم بانک دوست ندارم وایسم با خانومم میرم خرید دوست دارم زود تموم شه میرم دکتر زود باید نوبتم شه استانه تحملم کنه و استرس هم زیاد دارم لطفا راهنمایی کنین ممنون میشم

ترک سیگار

سلام خانم دکتر برای کسی که میخاد سیگار رو ترک کنه حالا جز اون اراده ای ک باید داشته باشه باید دیگه چکار کنه ک دوباره برنگرده و این سیگار و از سرش بیوفتع ؟ تو گوگل دیدم نوشته بود باید ویتامینای A.B5.C.E مصرف کنه ینی ی مولتی ویتامین بخوره خوب میشع؟ این نیکوتینی ک از سیگار مصرف کرده ازبین میره؟ وقتایی ک عصبانی میشه سریع میره چندتا پاکت سیگار مصرف میکنه بهش میگم نکن خوب نیست میگه نمیتونم باید اروم شم نیکوتین داره بهش عادت کردم نمیتونم ترکش کنم چیکار کنم بنظرتون؟

افسردگی و پرخاشگری

سلام خانم دکتر ازینکه وقتتونو برام اختصاص میدید ممنونم.خانم دکتر من خانمی 28 ساله هستم در حال حاضر توو مرخصی زایمانم شغلم پرستاریه.دکتر پسرم 9 ماهشه بعد زایمان افسردگی زایمان گرفتم تقریبا بعد از 3 ماه یه پزشکی برام قرص سرترالین شروع کردن دوز 50 میلی گرم یه مدتی خوب بودم م شاد بودم خوش اخلاق بودم اما دوباره علائم افسردگیم برگشته احساس پوچی میکنم حس میکنپ دیگه کارامد نیستم توو خودمم توو گلوم همش بغضه دوس دارم تنها باشم فقط گریه کنم عاشق بچمم اما وقتی گریه میکنه خیلی شدید عصبی میشم سرش داد میزنم خودمو میزنم دوبارم پسرمو زدم خیلییی ناراحتم اون لحظه کنترلمو از دست میدم خانم دکتر بچم کوچیکه نمیتونم ویزیت حضوری برم ولی قبول دارم که روانم مشکل پیدا کرده .خوابم خوبه فقط شبا پسرم بیدار میشه عصبی میشم منم شیردهی ندارم شیر خشک میخوره.