بازگشت به لیست سوالات
ر.ص
عنوان :

از همه چی خستم

دکترای مشاوره
سلام اقای دکتر
من هفده سالمه و توی این از همه چی خسته شدم ،ما نسبت به فامیلامون خیلی وضع مالی بدی داریم ،سال دیگه کنکور دارم و پول کلاس و کتاب و ازمون هم هست من وقتی میبینم همه اطرافم جز خونواده ما خوبه حالم بد میشه ، راستش من هیچ وقت مورد محبت پدری قرار نگرفتم ،رابطه خوبی با دیگران ندارم ینی خودم اینجور حس میکنم که خیلی دل نازک و شکنندم و این منو خیلی اذیت میکنه نمیدونم چیکار کنم فقط کارم شده گریه ، انگار خدا هم برای من وجود نداره

سلام، میتوانید نقاط قوت و ضعف تان را روی کاغذ لیست کنید?

بله نکات ضعفم اینه که
خیلی زودرنجم و با کمترین حرفی ناراحت میشمو گریه میکنم وقتی عصبانی بشم هم به گریه میوفتم
و نکات قوتم هم اینه که ادما رو درک میکنم از نظر خودم بازم ادم قوی ای هستم

همه ی نقاط قوت و ضعفتان

همش همینا بود

اگر فقط همینا بود، پس چه چیزی حالتو بدمیکنه?

خب گفتم که زود رنجم با هر چیز کوچیک گریم میگیره و حس میکنم خیلی تنهام



سوالات مشابه


اختلال پانیک

باسلام من 22سالمه و 9 ماه پیش دچار اختلال پانیک شدم و تحت درمان با پاکسیل یا پروکستین هستم به نصف قرص رسیده و پزشک معالج گفتن تا یک سال ادامه پیدا کنه من توی این 9 ماه ک دارو مصرف میکنم پریودی هام برخلاف قبل هیچ دردی ندارن هر ماه 2 هفته حداقل عقب میندازم دوره منس رو .سونوگرافی مشکلی نداشته و مشکلات هورمونی نداشتم .توی این 9 ماه دیگه حمله به من دست نداده میخواستم ببینم این عوارض بعد از قطع هم ادامه داره چون در شرف ازدواجم هستم میخواستم ببینم روی بارداری تاثییری نداره چون هیچ دردی در دوران منس یعنی تخمک گذاری اتفاق نمیفته

سر درد

با سلام درد من از فرق سرم شروع میشه سوزش داره و میزنه به چشم ها و دو طرف سرم و حتی گردن و شانه و گاهی دستم. جدیدا بدتر شده ام ار ای هم کردم گفتن هیچی نیست . ممکنه مال اعصابم باشه؟

بیماری دوقطبی و بارداری

سلام من بیماری دوقطبی دارم ولی کاملا کنترل شده حتی فوق لیسانس مهندسی رو با موفقیت تموم کردم هست داروی سدیم والپروات 200 میلی گرم روزی 2 عدد(چون کم کاری تیروئید دارم نمیتونم لیتیم مصرف کنم) فلوکسیتین 20 روزی یک عدد و ریسپریدون 1 میلیگرم شبی یکی مصرف میکنم میخواستم بدونم با این وضعیت میتونم باردار بشم چطور زمان بارداری این همه دارو باید قطع بشه آیا جایگزینی واسه این داروها حین بارداری هست؟

وسواس فکری مذهبی

سلام من دختر 18 ساله هستم و وسواس فکری مذهبی شدید دارم به طوری که باعث افت شدید درس من شده و امسال کنکور هم دارم به روانپزشک مراجعه کردم و به من قرص سرترالین 100 روزی یک عدد دادند من جایی خواندم این قرص خطر سکته مغزی را در خانم ها افزایش میدهد حال سوالم این است آیا این زمانی است که مایعات کافی مصرف نشود؟ من روزه قضا دارم میتوانم چون این قرص را مصرف میکنم قضای روزه ام را الان نگیرم و بعدا بگیرم

کم صبر بودن همسر و تندخویی

با سلام و عرض ادب خدمت شما و همکارانتان همسرم دارای 35 سال سن هستش-شهریور93 عقد و خرداد سال94 ازدواج کردیم عروسیمون به دلیل فوت 7 عزیز حدود 3بار به تاخیر افتاد در این حین فشارهای عصبی زیادی متحمل من و همسرم بود به ویژه من چون از زمان عقد به اجبار همسرم کارم رو کنار گذاشتم و زمان خرید جهیزیه بیکار بودم و درکل برای خرید تک تک وسایل خونمون با هم بحث داشتیم حتی برای خرید کت و شلوار دامادی-خلاصه با کوچکترین حرف دعوا راه می انداخت فحاشی میکرد و هروسیله ای رو که دم دست داشت پرتاب میکرد -حتی باورتون نمیشه روز عروسیمون به دلیل چاپ تخت شاسی با هم بحثمون شد.من همیشه از بچگی صبور و سنگ صبور خانواده و دوستان بودن-ولی الان درمونده درموندم-الانم که حدود 2 سال و خورده ای از ازدواجمون میگذره اوضاع بدتر شده همیشه توقع داره دیگران براش کار انجام بدن و اصلا کارهای خودش رو نمیبینه-منم یکسری مشکلات دارم ، گل بی عیب نیستم .مثلا از یکی از اخلاقهای من که به شدت باهاش مشکل داره اینه که وقتی جایی میریم من نمیتونم بنشینم و دوست دارم کاری انجام بدم و فعالیت داشته باشم.ایشون نظرشون اینه که با این کار خودمو خارو ذلیل و کوچیک میکنم یا زمانی که به دیگران کمک میکنم به شدت مخالفت میکنه-از بعد ازدواج بسیار مصر بود که بچه دار بشیم اولش که میگفت سنم داره میره بالا منم میگفتم تازه عروسی کردیم و بزار یکم جا بگیریم.بعدشم میگفت پدرو مادرم ارزو دارند-نمیدونم هزار تا بهونه و حتی میگه من خونه دارم پس همچی حله و باید بچه دار بشیم-میگم به اینده بچه فکر کردی میگه آره ولی متاسفانه الان بیکاره-ایشون در محل کارشون با برادرشون شریک بودند و سریکسری مسائلی جدا شدند و همسرم الان حدود 3ماه است که بیکار در منزل هستند و فقط سرویس مدرسه میبرند-البته من بهشون انرزی میدم و این فکر منفی که بخواد فکر کنه بیکاره رو از سرش بیرون میکنم و خودمم دائما دنبال مغازه و کار بودم برای ایشون-ولی متاسفانه ترس از اجاره و ریسک اجازه هیچ کاری رو بهش نمیده-در کل که اوضاع خوب نیست جدیدا هم سرکوچکترین مسائل مثلا چرا غذا زیاد میپزی ؟ چرا مرخصی از سرکارت میگیری(الان شاغلم) چرا چایی زیاد دم میکنی؟ بحثمون میشه اونم بصورت فجیع به طوری که کتک، فحاشی تهدید ، شکوندن وسایل خونه و ... براش عادی شده(در این شرایط ساکت باشم یه جور جواب میده جوابش رو بدم به نحوی دیگر) خیلی اوضاع بده حالم بده نمیدونم چکار کنم -توی رانندگی دائما طلبکاره و فحشهای بد میده-اصلا خانوادشون اینجوری نیستن و صبور هستند. مثلا دیشب داشتیم در مورد بچه دار شدن صحبت میکردیم ، بهشون میگم کارمون مشخص نیست ، صحبت درمورد یه انسانه میگه بچه دار بشیم من انگیزه پیدا میکنم برم دنبال کار-میگم پس این سه ماه چی میگه حماقت کردم نرفتم-اخرشم با اخم و ناراحتی خوابیدیم-همش توی خونه به وسایل خونه گیر میده از صبح تا شب مثل خانمها داره توی خونه کار میکنه نمیدونم و توی همه کارای خونه خداییش روبگم کمک میکنه و بعدش منت میزاره و دائما داره تبدیل میشه به دخالت -خیلی مغرور و از خود راضی به حدی که در همه چی اولش خودش و بعد دیگران.هر روز که میگذره نسبت بهش غریبه تر میشم -نه میتونم باهاش حرف بزنم و نه درد دل -حتی نمیتونم بهش بگم جایی از بدنم درد میکنه چون بلافاصله شروع میکنه به غر زدن و من پشیمون مییشمدر کل هر روز بحث داریم تا این حد که اتوبوس دیر میاد داد میزنه و .... سعی کردم بصورت خلاصه بگم -بایت طولانی شدن صحبتهام عذرخواهی میکنم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید که با خانواده صحبت کنم(اول کدوم خانواده) پیش مشاور برم و ... به هرحال مستاصلم ممنون از شما قبلا از همکاری و همیاری شما کمال تشکر و امتنان را دارم.