بازگشت به لیست سوالات
E.R
عنوان :

ازدواج

دکترای مشاوره
نمی تونم تصمیم بگیرم واسه ازدواج بااقایی که واقعادوست داره منو
سلام وقت بخیر
مدت 2ماه هست که اقایی به خواستگاری من اومدن
سنشون 32 سال خودم هم 29
کارشون اوکی هست
خانواده هم همین طور
پسر خوب وعالی باخانواده خوب
تنهاچیزی که ازاین اقابه دل ننشته ظاهرشون بوده
صورتشون
الان نمیدونم چیکارکنم
هم خانواده پسرراضی هستند
هم خانواده خودم
همه چیومیسنجم میگم خب بیشتربشناسمشون امابعددلم میگه صورتش رودوست نداری
دودل شدم
بعدالان چون به این خاطر2مرتبه جواب منفی دادم
اون اقاازاینکه بیادودوباره جواب منفی بشنوه ناراحت میشن
تصمیم میگیرم که خب بشناسمش
بعدبه محض اینکه مامانم یه چیزی میگه دوباره ازتصمیمم منصرف میشم
میگم خب من چهره ایشون تودلم نیست
وچون شرایطش وخانوادش خوبن ازاینکه بگم نه ومورد های بعدی این شرایطی که ایشون دارن نباشه میرسم
نگران اینده میشم
مثلادرطول روزکه سرکارهستم خب تصمیم میگیرم شادباشم باخوبی به این اقافکرکنم
ولی وقتی میام خونه ومامانم اینجوری میگه تودلم خالی میشه میگم خب من نمی تونم
من نمیتونم دوسش داشته باشم

سلام وقت شما بخیر، یعنی از نظر منطقی شرایط ازدواج را دارند و همچنین شما آمادگی ازدواج دارید؟

بله
ازطرف پسر بله
ازطرف من هم همینطور
ولی من میترسم
تاحدودی
وچون درجلسه اول به دل من ننشستن بیشترمیترسم

سلام به نظرم بررسی بیشتری انجام بدهید، ظاهر اهمیت دارد ولی برای ازدواج توجه با مجموع جنبه های شخصیتی و ظاهری فرد، شناخت بهتری ایجاد میکند. پیشنهاد میکنم شناخت بیشتری کسب کنید و بعد از مشورت یا بهره گیری از نظرات تخصصی مشاور تصمیم بگیرید




سوالات مشابه


افسردگی

سلام وقت بخیر صدری هستم مدتی هست احساس افسردگی دارم خوشحال نیستم، همش یه جوریم، دلم می خواد یه کار کنم بهتر شم

افسردگی

سلام دکتر ،من دختر 22 ساله هستم ک دانشجوام،من مشکلات زیادی دارم مثلا 1.از همه چیز میترسم مثل مردن و اینکه قرص بخورم خفه شم،برای همین با اینکه 22 سالمه قرص تا حالا نخوردم یا جویدم که این موضوع اذیتم میکنه 2.نظر دیگران خیلی برام مهمه و اینکه اصلا نباید ناراحت بشن وگرنه من خودمو خیلی سرزنش میکنم 3.همیشه ناراحتم و آماده ی گریه کردن. 4.مشکلات کوچیک منو از ما درمیاره تا جایی ک خیلی حدی ارزو میکنم بمیرم 5.خیلی زود عصبانی میشم و خیلی به دل گیرم خیلی زیااااد 6.در برقراری ارتباط و ادامه ی صحبت خیلی مشکل دارم حتی با اعضای خانوادم هم نمیتونم صحبت کنم 7.از خودم بدم میاد و اصلا خودمو دوس ندارم و هیچ اعتماد ب نفسی ندارم 8.چندین ساله این مشکلاتو دارم و الان هم بدتر شدن.

استرس و خستگی

سلام خانم دکتر من پسری 30 ساله هستم دو ساله ازدواج کردم مشکلم اینه همیشه با کوچکترین چیز دلم میگیره استرس زیادی دارم بعد از هر کاری زود خسته میشم و کم تحملم مثلا ماشینم خرابه دوست دارم زود درست شه میرم بانک دوست ندارم وایسم با خانومم میرم خرید دوست دارم زود تموم شه میرم دکتر زود باید نوبتم شه استانه تحملم کنه و استرس هم زیاد دارم لطفا راهنمایی کنین ممنون میشم

ترک سیگار

سلام خانم دکتر برای کسی که میخاد سیگار رو ترک کنه حالا جز اون اراده ای ک باید داشته باشه باید دیگه چکار کنه ک دوباره برنگرده و این سیگار و از سرش بیوفتع ؟ تو گوگل دیدم نوشته بود باید ویتامینای A.B5.C.E مصرف کنه ینی ی مولتی ویتامین بخوره خوب میشع؟ این نیکوتینی ک از سیگار مصرف کرده ازبین میره؟ وقتایی ک عصبانی میشه سریع میره چندتا پاکت سیگار مصرف میکنه بهش میگم نکن خوب نیست میگه نمیتونم باید اروم شم نیکوتین داره بهش عادت کردم نمیتونم ترکش کنم چیکار کنم بنظرتون؟

افسردگی و پرخاشگری

سلام خانم دکتر ازینکه وقتتونو برام اختصاص میدید ممنونم.خانم دکتر من خانمی 28 ساله هستم در حال حاضر توو مرخصی زایمانم شغلم پرستاریه.دکتر پسرم 9 ماهشه بعد زایمان افسردگی زایمان گرفتم تقریبا بعد از 3 ماه یه پزشکی برام قرص سرترالین شروع کردن دوز 50 میلی گرم یه مدتی خوب بودم م شاد بودم خوش اخلاق بودم اما دوباره علائم افسردگیم برگشته احساس پوچی میکنم حس میکنپ دیگه کارامد نیستم توو خودمم توو گلوم همش بغضه دوس دارم تنها باشم فقط گریه کنم عاشق بچمم اما وقتی گریه میکنه خیلی شدید عصبی میشم سرش داد میزنم خودمو میزنم دوبارم پسرمو زدم خیلییی ناراحتم اون لحظه کنترلمو از دست میدم خانم دکتر بچم کوچیکه نمیتونم ویزیت حضوری برم ولی قبول دارم که روانم مشکل پیدا کرده .خوابم خوبه فقط شبا پسرم بیدار میشه عصبی میشم منم شیردهی ندارم شیر خشک میخوره.