بازگشت به لیست سوالات
ز.ز
عنوان :

سردرگمی

متخصص روانپزشکی
سلام . اقای دکتر من چندماه ازدواج کردم من و همسرم عاشق هم بودیم من هربار بیشتر عاشق ایشون میشم ولی حس بدی دارم خیلی حساسم فک میکنم اون منو تنها میذاره بهم خیانت میکنه دوس ندارم کار خوب و وضع مالی خوبی پیدا کنه گه من رو نخواد اون خبلی موقعیت اجتماعی و ظاهر افراد واسش مهمه ولی من ندارم طی سه ماهه اخیر بخاطر اینکه میگم اون میره یا نکنه عشقش خراب بشه و سرد بشه حرف طلاق زدم چندین بار اون خیلی ناراحت شد خیلی و باعث شد همه بفهمن ولی الان حس میکنم مثل قبل نیست اون الان بیکاره و ما هم از هم دوریم شهرمون فرق داره این دوری هم منو داره از پا درمیاره نمیدونم با درس از دس دادن و رفتنش چیکا کنم اخه من هیچی ندارم عاشقم باشه
اقای دکتر ما دوسال باهام بودیم و شهر متفاوت اون ثابت کرد ولی من نمیدونم چرا نمیتونم حس کنم موندی هست کنارم ا
الان اون بیکاره ولی موقت تا اخرسال یه کار غیر مرتبط با حقوق کم صب تا شب سدکاره ولی قبلا خیلی ابراز دلتنگی میکرد مبگف زود بیا یا کار پیدا کن تو شهرت من میام اونجا اخه دوماه اومد ولی کار خوب پیدا نکرد برگشت ولی الان که رفته اینجا ابراز علاقش کمتره من همش مبگم اگه منو انتخاب کرد چون شرایط خوبی نداشت و ارامش نداشت کنار خانوادش که متو میخواد یه مدت بگذره منم عادی بشم منو نمیخواد

سلام ابتدابایدخوب باهم گفتمان داشته وهم رابشناسین وبعدروی مهارتهلی ارتباطی وزندگی کارکنیدواعتمادبه نفس خودرابالا ببرید ودرکنلرش ازیک داروی ضداضطراب هم کمک بگیرید

اقای دکتر من شرایط خوبی ندارم اعتماد به نفسم اخه چجوری باید بالا ببرم ؟ قرص چی میتونم استفاده کنم . من این مدت خیلی هزینه برا مشاوره دادم و افکارم منفی تر شده خواهش میکنم بهم کمک کنین

داروهای مصرفی شامل بوبروبیون هفتادوبنج صبح ربع قرص بعدازسه روزنصف قرص وبرای شب قذرص نورتریبتیلین بیست وبنج شبی نصفر وازشب دوم یکی کامل

اقای دکتر تا کی باید مصرف کنم ؟ من همش میخوابم همش سردردم صبا نمیتونم از خواب پاشم و چون از همسرم دورم دارم داغون میشم نمیدونم چجوری با دوریش کنار بیام نمیتونم برم پیشش سرگرمی هم ندارم و دنبال کارم هستم ولی نیست

باتوجه به شرایط سختی که دارید مصرف داروهابطورمتظم میتواند روحیه شمارابه میزان قابل توجهی بهترنماید تحملتان بیشترگردد حداقل شش ماه توصیه می گردد درعین حال بایستی تحت نطارت طبیب باشد




سوالات مشابه


افسردگی

سلام وقت بخیر صدری هستم مدتی هست احساس افسردگی دارم خوشحال نیستم، همش یه جوریم، دلم می خواد یه کار کنم بهتر شم

افسردگی

سلام دکتر ،من دختر 22 ساله هستم ک دانشجوام،من مشکلات زیادی دارم مثلا 1.از همه چیز میترسم مثل مردن و اینکه قرص بخورم خفه شم،برای همین با اینکه 22 سالمه قرص تا حالا نخوردم یا جویدم که این موضوع اذیتم میکنه 2.نظر دیگران خیلی برام مهمه و اینکه اصلا نباید ناراحت بشن وگرنه من خودمو خیلی سرزنش میکنم 3.همیشه ناراحتم و آماده ی گریه کردن. 4.مشکلات کوچیک منو از ما درمیاره تا جایی ک خیلی حدی ارزو میکنم بمیرم 5.خیلی زود عصبانی میشم و خیلی به دل گیرم خیلی زیااااد 6.در برقراری ارتباط و ادامه ی صحبت خیلی مشکل دارم حتی با اعضای خانوادم هم نمیتونم صحبت کنم 7.از خودم بدم میاد و اصلا خودمو دوس ندارم و هیچ اعتماد ب نفسی ندارم 8.چندین ساله این مشکلاتو دارم و الان هم بدتر شدن.

استرس و خستگی

سلام خانم دکتر من پسری 30 ساله هستم دو ساله ازدواج کردم مشکلم اینه همیشه با کوچکترین چیز دلم میگیره استرس زیادی دارم بعد از هر کاری زود خسته میشم و کم تحملم مثلا ماشینم خرابه دوست دارم زود درست شه میرم بانک دوست ندارم وایسم با خانومم میرم خرید دوست دارم زود تموم شه میرم دکتر زود باید نوبتم شه استانه تحملم کنه و استرس هم زیاد دارم لطفا راهنمایی کنین ممنون میشم

ترک سیگار

سلام خانم دکتر برای کسی که میخاد سیگار رو ترک کنه حالا جز اون اراده ای ک باید داشته باشه باید دیگه چکار کنه ک دوباره برنگرده و این سیگار و از سرش بیوفتع ؟ تو گوگل دیدم نوشته بود باید ویتامینای A.B5.C.E مصرف کنه ینی ی مولتی ویتامین بخوره خوب میشع؟ این نیکوتینی ک از سیگار مصرف کرده ازبین میره؟ وقتایی ک عصبانی میشه سریع میره چندتا پاکت سیگار مصرف میکنه بهش میگم نکن خوب نیست میگه نمیتونم باید اروم شم نیکوتین داره بهش عادت کردم نمیتونم ترکش کنم چیکار کنم بنظرتون؟

افسردگی و پرخاشگری

سلام خانم دکتر ازینکه وقتتونو برام اختصاص میدید ممنونم.خانم دکتر من خانمی 28 ساله هستم در حال حاضر توو مرخصی زایمانم شغلم پرستاریه.دکتر پسرم 9 ماهشه بعد زایمان افسردگی زایمان گرفتم تقریبا بعد از 3 ماه یه پزشکی برام قرص سرترالین شروع کردن دوز 50 میلی گرم یه مدتی خوب بودم م شاد بودم خوش اخلاق بودم اما دوباره علائم افسردگیم برگشته احساس پوچی میکنم حس میکنپ دیگه کارامد نیستم توو خودمم توو گلوم همش بغضه دوس دارم تنها باشم فقط گریه کنم عاشق بچمم اما وقتی گریه میکنه خیلی شدید عصبی میشم سرش داد میزنم خودمو میزنم دوبارم پسرمو زدم خیلییی ناراحتم اون لحظه کنترلمو از دست میدم خانم دکتر بچم کوچیکه نمیتونم ویزیت حضوری برم ولی قبول دارم که روانم مشکل پیدا کرده .خوابم خوبه فقط شبا پسرم بیدار میشه عصبی میشم منم شیردهی ندارم شیر خشک میخوره.