بازگشت به لیست سوالات
ع.ک
عنوان :

اضطراب،افسردگی،مشکلات گوارشی

متخصص روانپزشکی
سلام اقای دکتر خسته نباشید من اقایی 28 ساله هستم از بچگی زودرنج بودم و وسواس توهین به مقدسات هم داشتم که خیلی اذیتم میکرد وقتی 18 سالم بود یشب افتادم بازداشتگا اونجا تاریک بود خیلی ترسیدم گریه هم کردم از بچگی هم خیلی از جاهای تاریک میترسیدم وقتی ازاد شدم بعد چند روز بعد یه حموم رفتن احساس کردم افسردگی شدید گرفتم داشتم دیونه میشدم رفتم متخصص داخلی پرانول و فلوکستین داد خوردم بدتر شدم اسهال شدید بی اشتهایی اومد سراغم تو یه لحظه هزار تا فکر تو مغزم ردوبدل میشد و احساس میکردم توی سرم چیزی نیست و سبکی سر داشتم و حتی بوی همه چی برام تغییر کرده بود یسال همینجوری سرکردم و احساس میکردم تغییر شخصیت هم دادم رفتم روانپزشک دنورین و والپروئات داد یسال خوردم ولی اونم خوب نبود الان ده ساله میگزره ولی من هنوز افسردم و اضطراب دارم و تمرکزم پایینه و همراه اینا اضطراب اجتماعی هم دارم و گوشه گیرم که خیلی اذیتم میکنه روانشناس هم رفتم ولی تاثیر خاصی نداشت بنظر شما مشکلم چیه و درمانش چیه؟مشکلات گوارشی باد شکم همیشه دارم اذیتم میکنه ممنون از شما

سلام برای تشخیص دقیق مشکل شما نیاز به مصاحبه حضوری است علایم اضطرابی و وسواس را دارید و بدتر شدن اضطرابتون با فلوکستین هم میتونه نشانه اختلال خلقی باشه بهتره حضوری مراجعه کنید روانپزشک تا با تشخیص دقیق دارو براتون شروع بشه چون این علایم جهت کنارول نیاز به مصرف دارو میباشد

سلام اقای دکتر من فعلنا نمیتونم برم روانپزشک نمیشه از همین طریق شما یه دارویی بگید یکم حالمو خوب کنه؟
اختلال خلقی همون دوقطبی دیگه
ببخشید اقای دکتر من احساس میکنم افسردگی اتیپیک دارم چون کل علایمشو دارم بنظر شما ممکنه؟

در مورد تشخیص قطعی اختلال دو قطبی مصاحبه روانپزشکی بررسی فامیلیال هیستوری لازمه با این شرح حال قطعا نمیشه گفت در مورد افسردگی آتیپیک هم همینطور بهترین راه مراجعه حضوری و تشخیص دقیق و مصرف داروی مناسب است

دپاکین پاسخ دادید میتونید تا مراجعه به روانپزشک در اولین فرصت مصرف کنید




سوالات مشابه


روانشناسی

سلام.نه خسته .من آدم شکاکی هستم یک بار ازدواج کردم و همسرم به من به خاطر پول کم من منو رها کرد و از من جدا شد و با کس دیگه ای ازدواج کرد که وضع مالی بهتری نسبت به من داشت.الان من وضع مالیم بهتر شده کار دارم پس انداز دارم و با یه دختر خانوم که همکارم است آشنا شدم ولی ایشون میون گفتگویی که داشتیم گفتند که با پسر های فامیلشان راحتند و براشون خندیدن در جمع اونها عادیه و من برام این مورد غیر قابل تحمل که خانومم پیش کس دیگه ای سبک باشه.ولی ایشون خیلی از لحاظ مادی منو رعایت میکنه.مثل قبلی نیست.در کم میکنه.کاش میشد راهنمایی کنید

کودک پرخاشگر

با سلام پسرم دو سالو دوماهشه و خیلی بی قراره نه زیاد بازی میکنه نه تلوزیون میبینه و نه کاری رو ادامه دار انجام میده و پیش متخصص اطفال که بردمش گفتن که بیش فعاله البته شیطنت زیاد نمیکنه و کارهای پرخطر انجام نمیده ولی دکتر بهش رسپریدون داده نصفی شب میخوره اما نزدیک یک هفتست که خیلی بد شده خیلی شیطنت میکنه و خیلی دیگرانو ازار میده و حرف بد میزنه و یه سره چیزاییو میخواد که به صلاحش نیست و مدام پیگیری میکنع و گریه میکنه تا به هدفش برسه با کسیم درست بازی نمیکنه و جدیدا منو خیلی میزنه واقعا نمیدونم چیکار کنم چجوری باهاش رفتار کنم اگه میشه کمک کنید!!!

کودک پرخاشگر

با سلام پسرم دو سالو دوماهشه و خیلی بی قراره نه زیاد بازی میکنه نه تلوزیون میبینه و نه کاری رو ادامه دار انجام میده و پیش متخصص اطفال که بردمش گفتن که بیش فعاله البته شیطنت زیاد نمیکنه و کارهای پرخطر انجام نمیده ولی دکتر بهش رسپریدون داده نصفی شب میخوره اما نزدیک یک هفتست که خیلی بد شده خیلی شیطنت میکنه و خیلی دیگرانو ازار میده و حرف بد میزنه و یه سره چیزاییو میخواد که به صلاحش نیست و مدام پیگیری میکنع و گریه میکنه تا به هدفش برسه با کسیم درست بازی نمیکنه و جدیدا منو خیلی میزنه واقعا نمیدونم چیکار کنم چجوری باهاش رفتار کنم اگه میشه کمک کنید!!!

رابطہ دوران نامزدی

سلام خستہ نباشید ببخشید میخواستم یہ کم راهنماییم کنید من 1سالہ نامزدم خیلے باهم کلنجار میریم و بحث میکنیم من خیلے لجبازم اون خیلی سمج تو بیشتر مسائل با هم بحث داریم نامزدمم خیلے زوود ناراحت میشہ از هر چیزی ......

افسردگی

سلام من دختری هستم مجرد که در یه خانواده بسیار مذهبی به دنیا اومدم و تقریبا یکساله که پدر و مادرم هر دو رو از دست دادم و در خانه پدری اونم تا سال اونها زندگی میکنم الان تصمیم گیر برای من برادرهام هستند واجا هیچ کاری رو به تنهایی ندارم حتی رفتن تا سر کوچه دوستی هم ندارم و مدتی هست که همش احساس خفگی میکنم و همش دلم میخاد یه گوشه تنها باشم و با عکس مادرم صحبت کنم و گریه کنم دیگه دلم نمیخاد بخندم و کسی بهام کاری داشته باشه چون نمیزارن از خونه هم در بیام بیرون تصمیم گرفتم با شما صحبت کنم اگه میشه کمکم کنین و بگین باید چی کار کنم