بازگشت به لیست سوالات
ف.ف
عنوان :

کودک

متخصص روانپزشکی
با سلام بنده یک شخصیت کمالگرا و مضطرب و وسواسی هستم نزدیک به دو ساله بچه دار شدم و روز به روز از نظر روحی و روانی ضعیف تر شدم بعضی وقتها آرزوی مرگ میکنم چون تو این دوسال تمام اولویت ها و چیزها و کارهای مورد عا
علاقه ام را از دست دادم میخواستم بدونم قبل از اینکه افسردگی کامل بگیرم چه راهی را پیشنهاد میکنید؟

درصورت ایجاد بی انگیزگی داشتن ارزوی مرگ و سایر علائم افسردگی نیاز به مصرف داروی ضد افسردگی هست توصیه میشه به روانپزشک مراجعه و دارو شروع کنید




سوالات مشابه


مشاوره

با سلام و خسته نباشید خدمت شما من خانم 26 ساله ای هستم ک در گذشته یک ازدواج ناموفق داشتم ، درحال حاضر با فردی آشنا شدم ارتباط ما ب صورت مجازیه و قرار شده در آینده نزدیک همدیگه رو ببینیم و از طریق تلفن هم در تماس هستیم ،، ایشون میگن مطمئنن ک خونواده م مخالفت میکنن چون من قبلأ ازدواج داشتن، میگن نمیخوام علاقه مون بیشتر شه و بعد نشه کاری کرد ، ب همین خاطر میخوان با خونواده شون این موضوع و مطرح کنن ، تا تکلیف مشخص شه ، من بهشون گفتم ک با ی مشاور ، مشورت کنن تا راه درست پیش پاشون قرار بدن ،،، میخواستم بدونم ب نظر شما بیان این موضوع باید چ جوری باشه با توجه ب اینکه ایشون میگن خونواده شون رو ی سری از مسایل حساسن ،، چ جوری بیانش کنن یا از چ طریقی زمینه رو آماده کنن برای مطرح کردن این موضوع با خونواده شون ،،، ممنون میشم راهنماییم کنید

عدم تمایل به مهد کودک

با سلام و وقت بخیر من یک فرزند 2 سال و 10 ماهه دارم که بعلت شغلم مجبورم پسرمو صبح ها مهدکودک بذارم من با تمام مهد ها یک ماه اول رو مشکل ندارم اما بعد از یک ماه اون مهد برای پسرم طبیعی میشه و علاقه ای به رفتن نداره و همش میگه مامان منو با خودت ببر و مهدکودک نذار منم برای کارم مجبورم حتما شیفت صبح بچمو مهد بذارم چون وقتی خونه ست اصلا نمیذاره من به کارام برسم و همش باید به خرده فرمایشات او برسم. لطفا راهنماییم کنید که چطوری راضیش کنم او با رضایت خودش در مهد بمونه و مجبور نشم با گریه اونو تو مهد رها کنم؟ با سپاس

اعصاب

سلام آقای دکتر خسته نباشید من ی دوستی دارم وکیل چند ماهی باهاش کار میکنم میگه مریضی استرس داره قرص فلوکسیتین وپرپرانول میخوره حرکات ورفتار عجیبی داره میگه تنهایی میترسم دوقدم راه برم ولی روز بعد خودش تنهایی ی مسیر طولانی رو میره یا اینکه میگه میترسم تنهایی رانندگی کنم حتماباید همراه من باشی فردای اون روز مثلا باهم رفتیم ی شهری کارمون طول میکشه منو میذاره کارارو انجام بدم خودش از این سر شهر به اون سر شهر تنها میره اقای دکتر همچین مرضی حقیقت داره آیا این خانم راست میگه؟رفتارش بخاطر مریضیشه یا نه ؟من 6ماه دارم باهاش کار میکنم اعصابم بکلی بهم ریخته .میشه لطفا منو راهنمایی کنید خیلی خیلی ممنون میشم اگه جوابمو بدین

مصرف دپاکین،سرترالین،ولبان و پرفنازین

با درود بی پایان و آرزوی بهترینها از تیر ماه 89 زیر نظر روانپزشک بودم و هر دو یا یکساله مشکل پانیک اضطراب ترس از آینده لرزش کم بدن و دست بی اشتهایی ترس از محیط کار تنفر از برخی اشخاص و جاها و وحشت بسراغم می آید اکنون یکسالی است که با کمک به خودم خیلی خیلی خوبم وسیگارم رو هم ترک کردم آیا این داروهارا که به ترتیب روز و شب و دپاکین 200 و ولبان 150 و سرترالین 100 و پرفنازین 2 برای هرروز میباشد را ادامه دهم یا نه با سپاس بسیار.

افسردگی

سلام دکتر خسته نباشید. دختری هستم 30 ساله مجرد . حدود 5 سال پیش اضطراب و استرس و وسواس شدید داشتم با مراجعه به دکتر فلوکسیتین 20 و نورتریپلیتین 10 تجویز کردن که خیلی حالم خوب شد ولی ترس از برگشت بیماری 5 سال ادامه دادم > سه سال زیر نظر پزشک و دوسال خودسرانه . دیگه از وابستگیش خسته شدم . از بهمن 95 تصمیم گرفتم ورزش کنم و قرصمو قطع کنم وتا خرداد 96 حتی یه دونه هم فلوکسیتین نخوردم. حالمم خیلی خوب بود .کلینیک الومینا رفتم برای مشاوره ولی هم هزینه ش زیاد بود هم اینکه کمکی بهم نکرد. وخودم تصمیم گرفتم دیگه دارو نخورم. ولی متاسفانه وقتی یه اتفاق جدید تو زندگیم میوفته یا یه تغییر دوباره استرس همه وجودمو میگیره تموم بدنم د اغ میشه بی حوصله میشم نمیخام کسی باهام حرف بزنه همش دوسدارم بخابم گریه کنم اهنگ غمگین گوش بدم. الان دوهفته اس که اینجوری شدم و 3 کیلو کم کردم. خداروشکر مشکل خاصی توزندگیم ندارم ولی از بچه گی خجالتی بودم آروم بودم قرار گرفتن تو یه جمع جدید منو تا مرز جنون میرسونه . در صورتی که صورت زیبایی هم دارم . ولی یک درصد هم خودمو قبول ندارم . اعتماد بنفسم صفره . بخدا خسته شدم . دلم واسه خودم میسوزه . میشه راهنمایی کنید من چیکار کنم ؟ روانپزشک برم یا مغز و اعصاب ؟ الان مرگ رو به هر چیزی ترجیح میدم دیگه انگیزه ای ندارم . خواهشا جواب یه جمله ای بهم ندید . یه دنیا ممنون