بازگشت به لیست سوالات
ر.ا
عنوان :

اظطراب و استرس

متخصص روانپزشکی
سلام خسته نباشید ببخشید ببخشید من چند وقته که با استرس دست و پنجه نرم میکنم خیلی آسیب های زیادی به من زده از جمله خوب ننوشتن امتحانات .فراموشی در هنگام سوال حفظ کردن تو رو خدا راهنماییم کنید چون حتی 11 تا امتحان توی خرداد ماه انجام دادم شبانه روز درس میخوندم اما به علت استرس و فراموشی متاسفانه همه رو نمره شون رو نیاوردم و فراموشی شدید گرفتم خواهشا راهنماییم کنید ممنون از شما.

باسلام مواذدی که مطرح میکنید نیاز به بررسی بیشتر داره احتمال داره درجاتی ازافسردگی این مشکلات رابرای شما ایجاد کرده باشه لطفا بفرمایید چندسالتونه وخلق وروحیه شما درطول روز چطوریه.به آینده امیدواری یانه.احساس شکست وگناه میکنی یانه.وخوابتون چطوره؟

18سالمه
در طول روز فقط فقط همه ی ترس و اضطراب من برای امتحان هایی که میدم واسه اوناست وگرنه به هیچی کار ندارم فقط راجب درس استرس دارم
نه برعکس هیچ احساس شکست نمیکنم به آینده خودم امیدوار هستم فقط در خواب که فرمودید فقط خواب درس و امتحانات و کارنامه رو میبینم
لطفا اگه میشه منو راهنمایی کنید تا مشکلم حل بشه.ممنون
عذر میخوام یک چیز دیگه ای رو مطرح نکردم موقعی که میرم سر جلسه امتحان تپش قلب شدید هم میگرفتم و سوال ها هم از ذهنم میرفتن و اینطوری بود که واسه امتحان ها مشکل داشتم
هیچ موقع احساس گناه نکردم تا امروز که رفتم نتیجم رو گرفتم که درس هامو نمره نگرفتم خانواده هم سرزنشم کردن احساس خودکشی بهم دست داد اگه خودم تنها میموندم حتما بلایی به سر خودم می آوردم
و بیشتر هم خیلی دوست دارم تنها باشم چون زیاد خوشم هم نمیاد توی جمعی بشینم یا با کسی حرف بزنم

بنظر میاد شما اعتماد به نفس پایینی داشته باشید که بامصاحبه تکمیلی باید علتش مشخص وراهنمایی بشید توصیه میکنم حضوری پیش روانپزشک برید چون نیاز به دارپهم برای شما احساس میشه.حتما به یه روانپزشک مراجعه کنید.

ممنون آقای دکتر تشکر
خودتون نمیتونید راهنماییم کنید که چطوری این مشکل رو حل کنم؟

نیاز به مراجعه حضوری ومصاحبه کامل دارید اینجامقدورنیس




سوالات مشابه


دلشوره

سلام خانوم دکتر خسته نباشین من این ویزیت رو دارم برای مادربزرگم انجام میدم ایشون 83 سالشون هست دو تا داغ جوون دیدن که یکیشون تقریبا تازه هست حدود یکسال و نیم ایشون از نظر روحی خیلی خوب نیستن میگن صبحها که از خواب بلند میشن دلشوره دارن میگن همش فکر میکنن الان زنگ میزنن دور از جون خبر یکی دیگه از بچه هاشونو میارن خلاصه اذیتن از من خواستن این مشکلشون رو با شما درمیون بزارم فقط ایشون هفته ای یکبار قرص دیکلوفناک میخورن و هر روز صبخ قرص تیروئید متی مازول

لکنت زبان و ترس

سلام و وقت بخیر دختر من چهار سال دارد و حدود یک ماه است که از صدای رعدو برق و باران ترس شدیدی پیدا کرده و مشکل تکلم و لکنت پیدا کرده ،شروع صحبت کردن دخترم هم دیر بوده و از حدود سه سالگی حرف زدن را شروع کرده،در زمان ترس حتما با گریه تقاضا میکند که بغلش کنم و در صورت عدم این کار گریه میکند و کف دستش عرق میکنه .در ارتباط برقرار کردن با همسالان خود هم کمی دچار مشکل است و همیشه به من میچسبد. برای اینکه با کودکان دیگر بتواند ارتباط بهتری برقرار کند چند ماه قبل چند ساعت روز در او را به مهد بردم اما نتوانست با بقیه ارتباط بگیرد و نمیتوانست از خودش دفاع کند.

اعتماد به نفس

سلام من شاغلم و حسابرس .تو زمینه کاری خودم با توجه به سابقه کاری خودم در میان همکارام بهترین نباشم جز بهترینام و مدارک حرفه ای مو گرفتم . منتها نمیتونم ازش استفاده کنم و در شرکت هایی که برای کار میریم از نظر سخنوری و اعتماد به نفس بسیار ضعیفم به طوری که کمک حسابرس و حسابرسی که با من سرکار می آیند بیشتر از من بخاطر فن بیانشون مورد احترام هستند و این قضیه بسیار در زمینه کاریم تاثیر گذاشته بیشتر موقع وقتی با مدیر مالی یا پرسنل شرکت صحبت میکنم بخاطر همین کمبود اعتماد به نفس نمیتونم خوب حرف بزنم جوری که اصلن نمی دونم چی دارم میگم و هرچی بلدم یادم می ره و گاهی نمیتونم خوب هم فارسی بحرفم و بعد از بیرون اومدن از اتاق خودم بخودم میخندم وقتی برای مصاحبه کاری هم که میرم همین مشکل را دارم نمیتونم خودمو ارائه کنم هرچی میدونم رو 1 درصد هم نمیتونم ارائه کنم و از نظر رفتاری هم چنان میشم که راه رفتنم هم خودم احساس میکنم بسیار متزلزله من با کارگری روزمزد گرفته تا کار تو رستوران ها و کارت پخش کردن مدارکمو گرفتم و الآنم تو حرفه خودم از نظر حرفه ای آنقدر خوبم که دوستانم میگن ما بجای تو بودیم الان کلی کار می گرفتیم و کلی پول به جیب میزدیم و وقتی هم میبینم خیلی ها از من مشاوره مالی و مالیاتی میگرن درحالی که خودشون به شرکتها پولی میگیرن و مشاوره میدن در حالی که واقعن اطلاعاتشون خیلی خیلی کمه خیلی تاسف میخورم به حال خودم ممنون میشم راهنماییم کنید بتونم خودمو خوب ارائه کنم و این اضطراب ترس یا هروی که هست موجب میشه نتونم خوب صحبت کنم و خودمو ارائه کنم برطرف بشه

مشکل زیادد

سلام من مشکل روانی دارم خیلی زیاد و اصلا حال خوبی ندارم من یک سری مشکل ها با خانواده خانواده خودم درست کردم و حالا هم یکسری مشکل ها با دختری که دوسش دارم من 18 سالمه و واقعا نمیدونم مشکل از کجاست سعی میکنم هرچی یادمه بگم امیدوارم حوصله خوندن داشته باشید میدونید در اینکه خیلی خیلی زود از کوره در میرم و رفتار های غیر ارادی دارم شکی نیست اصلا نمیدونم اون موقع که عصبی ام دارم چی کار میکنم فقط فکر میکنم همه جوره من حق دارم و طرف مقابل شروع کرده. نکته جالب میتونه اینجا باشه که وقتی طرف مقابل کوتاه میاد (حتی به خاطر ساکت کردن من ) باز ادامه میدم چون حس میکنم الکی اعصابمو بهم ریختن پس باید اونا هم اذیت شن یکی دیگش هم زود قضاوت کردن و دوباره زود از کوره در رفتن خیلی جالبه که بعد همه اینا واقعا پشیمونم و وقتی بهشون فکر میکنم میبینم خیلی بهتر میشد اگه کاری نمیکردم خانوم دکتر من کات کردم وقتی برگشت حس میکنم هیچی مثل قبل نیست حس میکنم دیگه نمیخواد منو همش با کسه دیگه حرف میزنه و اینا البته بگم یکبار متوجه شدم با فامیلشون چت میکرده زنگ میزدن به هم و اینا و بعد که فهمیدم کلی دعوامون شد حالا کنار اومدیم ولی باز من الان به شدت مشکل دارم هی تنها میشم به این چیزا فکر میکنم و نمیتونم واقعا نمیتونم بیخیال باشم همش تلگرام چیزاییی که نوشته رو میخونم میبینم تیکس میگم با بامنه همش اینستا گرام چک میکنم میخوام وقتی انلاینه با من باشه فقط و اینا واقعا حالم بده حالا چون یکم تو فضای مجازی واردم هی میخوام امتحانش کنم از طرفی هم میترسم واقعا وا بده واقعا نمیدونم باید چیکار کنم

افسردگی

باسلام وخسته نباشی من26دیزایمان کردم وازاوایل زایمان دچار استرس ودلهره شدید شدم وهرروز هم بدتر میشم طوری که دچار ضعف وبی اشتهایی شدم مخصوصا صبحها وسردردمیگیرم وهمیشه احساس خستگی دارم حوصله هیچ کاری ندارم مدام فکر بد به سرم میاد وقتی دچار دلهره میشم انگار قلبم میاد تودهنم واحساس ناامیدی دارم ومیگم نمیتونم بچه ام رابزرگ کنم شیرم هم خیلی کم شده بدنم یک دفعه داغ میکنه وقتی این طوری میشم انگار دیگه جون ندارم بی رمق میشم به من میگن افسردگی بعد زایمان گرفتم لطفا کمک کنید