بازگشت به لیست سوالات
ا.س
عنوان :

وسواس فکری

متخصص روانپزشکی
سلام وقت بخیر. من به یک بیماری فکری دچارم نمیدونم اسمش وسواسه یا چیز دیگه ای. ولی چند سال کل زندگیمو مختل کرده و این اواخر خیلی شدید شده. من کلا بیشتر وقتم با مطالعه میگذره ولی جوری شدم ک وقتی یه شخصی میبینم یا یه بچه، این حس بهم دست میده که این همه زحمت کشیدم مطالعه کردم و درس خوندم همه دونسته هام از سرم خارج میشه میره تو سر اون بچه یا شخص دیگه یا حتی وقتی یه صدایی بلند می شنوم همین اتفاق میوفته یا کلا چهره افرادی که در دور و اطرافم به نظرم از نظر هوشی ضعیفن میاد تو ذهنم و همین روند تکرار میشه. میدونم این حسا مسخره به نظر میرسه ولی دست خودم نیس میاد تو ذهنم و من ناچار میشم از ترس اینکه مطالب از ذهنم نره خوندنو بعضی وقتا کنار بذارم. و واقعا هم بعضی اوقات در بیاد آوردنشون دچار مشکل میشم و آنقدر درگیر این موضوع میشم ک ساعت ها وقتم تلف میشه. وقتی زمان مطالعم بیشتر میشه این افکار شدید تر میشن آیا راه قابل درمانه؟ چیکار باید بکنم؟

سلام شما نیاز به درمان دارید نباید شرح حال کاملتری ارائه دهید .حتما. به یک روانپزشک مراجعه نمایید

باید شرح حال کاملتری ارائه دهید.اشتباه تایپی بود

اوایل مشکلم این بود از ترس اینکه مطالب از یادم بره بیش از حد دروس رو تکرار میکردم. همین تکرار کم کم تبدیل به این ترس خارج شدن مطالب از ذهنم شده به حدی ک کسیو میبینم حس میکنم چیزایی ک خوندم از ذهنم خارج میشه تو ذهن اون میره یه همچین حالتی. بازم ممنون

بله من متوجه مشکل شما شدم و حتما نیاز به درمان دارید شرح حال کامل لازمه وباید حضوری مراجعه بفرمائید .نگران نباشید مشکل شما قابل درمان است




سوالات مشابه


افسردگی

سلام وقت بخیر صدری هستم مدتی هست احساس افسردگی دارم خوشحال نیستم، همش یه جوریم، دلم می خواد یه کار کنم بهتر شم

افسردگی

سلام دکتر ،من دختر 22 ساله هستم ک دانشجوام،من مشکلات زیادی دارم مثلا 1.از همه چیز میترسم مثل مردن و اینکه قرص بخورم خفه شم،برای همین با اینکه 22 سالمه قرص تا حالا نخوردم یا جویدم که این موضوع اذیتم میکنه 2.نظر دیگران خیلی برام مهمه و اینکه اصلا نباید ناراحت بشن وگرنه من خودمو خیلی سرزنش میکنم 3.همیشه ناراحتم و آماده ی گریه کردن. 4.مشکلات کوچیک منو از ما درمیاره تا جایی ک خیلی حدی ارزو میکنم بمیرم 5.خیلی زود عصبانی میشم و خیلی به دل گیرم خیلی زیااااد 6.در برقراری ارتباط و ادامه ی صحبت خیلی مشکل دارم حتی با اعضای خانوادم هم نمیتونم صحبت کنم 7.از خودم بدم میاد و اصلا خودمو دوس ندارم و هیچ اعتماد ب نفسی ندارم 8.چندین ساله این مشکلاتو دارم و الان هم بدتر شدن.

استرس و خستگی

سلام خانم دکتر من پسری 30 ساله هستم دو ساله ازدواج کردم مشکلم اینه همیشه با کوچکترین چیز دلم میگیره استرس زیادی دارم بعد از هر کاری زود خسته میشم و کم تحملم مثلا ماشینم خرابه دوست دارم زود درست شه میرم بانک دوست ندارم وایسم با خانومم میرم خرید دوست دارم زود تموم شه میرم دکتر زود باید نوبتم شه استانه تحملم کنه و استرس هم زیاد دارم لطفا راهنمایی کنین ممنون میشم

ترک سیگار

سلام خانم دکتر برای کسی که میخاد سیگار رو ترک کنه حالا جز اون اراده ای ک باید داشته باشه باید دیگه چکار کنه ک دوباره برنگرده و این سیگار و از سرش بیوفتع ؟ تو گوگل دیدم نوشته بود باید ویتامینای A.B5.C.E مصرف کنه ینی ی مولتی ویتامین بخوره خوب میشع؟ این نیکوتینی ک از سیگار مصرف کرده ازبین میره؟ وقتایی ک عصبانی میشه سریع میره چندتا پاکت سیگار مصرف میکنه بهش میگم نکن خوب نیست میگه نمیتونم باید اروم شم نیکوتین داره بهش عادت کردم نمیتونم ترکش کنم چیکار کنم بنظرتون؟

افسردگی و پرخاشگری

سلام خانم دکتر ازینکه وقتتونو برام اختصاص میدید ممنونم.خانم دکتر من خانمی 28 ساله هستم در حال حاضر توو مرخصی زایمانم شغلم پرستاریه.دکتر پسرم 9 ماهشه بعد زایمان افسردگی زایمان گرفتم تقریبا بعد از 3 ماه یه پزشکی برام قرص سرترالین شروع کردن دوز 50 میلی گرم یه مدتی خوب بودم م شاد بودم خوش اخلاق بودم اما دوباره علائم افسردگیم برگشته احساس پوچی میکنم حس میکنپ دیگه کارامد نیستم توو خودمم توو گلوم همش بغضه دوس دارم تنها باشم فقط گریه کنم عاشق بچمم اما وقتی گریه میکنه خیلی شدید عصبی میشم سرش داد میزنم خودمو میزنم دوبارم پسرمو زدم خیلییی ناراحتم اون لحظه کنترلمو از دست میدم خانم دکتر بچم کوچیکه نمیتونم ویزیت حضوری برم ولی قبول دارم که روانم مشکل پیدا کرده .خوابم خوبه فقط شبا پسرم بیدار میشه عصبی میشم منم شیردهی ندارم شیر خشک میخوره.