و یک ساعتی که تو راه بیمارستان بودیم همچین حالتی داشتم، بعد از آزمایش های مختلف و عکس از ریه دکتر گفت مشکلی نداری و چیز دیگه بهم نگفت از چند نفر از پرستارها سوال کردم بعضی شون چیزی نگفتن بعضی هم گفتن آنفلوآنزا هست. و دو روز بعد مرخص شدم.
حالا این 10 روزی که مرخص شدم بعضی مواقع بازم این حالت برام پیش میاد اما اونقدر شدید نیست همراه با استرس و اضطراب و تپش قلب.
موقعه خواب هم خیلی اذیت میشم تا بخوام اما وقتی خوابم برد مشکلی تو خواب ندارم و بعد از بیدار شدن هم معمولا سرخال هستم.
تو همین زوپ با متخصص ریه هم صحبت کردم و عکی های ریه م رو هم فرستادم ایشون گفتن که احتمال کرونا داشتن من خیلی کم هست و بهتره با روانپزشک صحبت کنم.
الانم 10 روزی میشه تو اتاق خونه، خودم رو قرنطینه کردم.
اگر بتونید کمکم کنید خیلی خیلی ممنون میشم.
شاید قبلا از کرونا ترس نداشتم اما با مُادم فکر کردن به اعضای خانواده که نکنه اون ها دچار این مشکلات بشن یا این که قبلا میگفتن ادم های سالم دچار مرگ بر اثر کرونا نمیشن تا این که شنیدم تعدادی از کسای که فوت کردن جوان بودن و بدون مشکل قبلی.
قبل از این به مرگ فکر نمی کردم اما بعد از شنیدن خبر پرستار جوانی که در شمال کشور به علت کرونا فوت کرد این فکر به ذهنم امده.
ادم کم حرفی هستم و شاید بشه گفت درونگرا و خیلی خیلی سخت ارتباط می گیرم اما در کنار دوستان یا خانواده خودم ممکنه دچار پرحرفی و هیجان بشم و شاید توی کلاس های که دوستان صمیمی خودم حضور دارن باعث بشم دیگران با حرفام به خنده بیان.
بعضی مواقع هم دچار هیجان میشم و انگشتانم رو باز و بسته میکنم یا دستام رو بهم می مالم و دندونهام رو بهم فشار میدم
در حال حاضر دارویی مصرف میکنید؟
قرص آسنترا 50 میلی ده روز اول هر ظهر نصف قرص
سپس هر ظهر یکی
قرص ریسپریدون یک میلی هر شب یکی
قرص الپرازلام نیم میلی در صورت بروز حملات اضطرابی یک چهارم قرص جویده شود
دو قرص اول را 3 ورق یعنی برای یکماه
ولی الپرازلام را یک ورق کافی هست
سوال آخرم این که خوردن دمنوش های گیاهی مثل نعناع یا آویشن یا مثلا دارچین یا گل گاوزبون... تداخلی با داروهای شما ایجاد نمی کنه؟ می تونم دمنوش ها رو مصرف کنم دیگه
مشکل دیگه ای که دارم این که بینی م تو حالتی که ریلکس هستم و اضطراب هم ندارم(مواقع استرس و اضطراب شاید هم داشته باشم خیلی توجه نکردم بهش) دچار گزگز شدن و مور مور شدن و بی حسی میشه (بیشتر نوک بینی م).
این مشکلم هم مربوط به استرس و اضطراب هست ؟! یا باید با پزشک دیگه ای صحبت کنم، ممنون میشم بفرماید چه پزشکی؟
سلامت باشید
سوالات مشابه
افسردگی
سلام وقت بخیر صدری هستم مدتی هست احساس افسردگی دارم خوشحال نیستم، همش یه جوریم، دلم می خواد یه کار کنم بهتر شم
افسردگی
سلام دکتر ،من دختر 22 ساله هستم ک دانشجوام،من مشکلات زیادی دارم مثلا 1.از همه چیز میترسم مثل مردن و اینکه قرص بخورم خفه شم،برای همین با اینکه 22 سالمه قرص تا حالا نخوردم یا جویدم که این موضوع اذیتم میکنه 2.نظر دیگران خیلی برام مهمه و اینکه اصلا نباید ناراحت بشن وگرنه من خودمو خیلی سرزنش میکنم 3.همیشه ناراحتم و آماده ی گریه کردن. 4.مشکلات کوچیک منو از ما درمیاره تا جایی ک خیلی حدی ارزو میکنم بمیرم 5.خیلی زود عصبانی میشم و خیلی به دل گیرم خیلی زیااااد 6.در برقراری ارتباط و ادامه ی صحبت خیلی مشکل دارم حتی با اعضای خانوادم هم نمیتونم صحبت کنم 7.از خودم بدم میاد و اصلا خودمو دوس ندارم و هیچ اعتماد ب نفسی ندارم 8.چندین ساله این مشکلاتو دارم و الان هم بدتر شدن.
استرس و خستگی
سلام خانم دکتر من پسری 30 ساله هستم دو ساله ازدواج کردم مشکلم اینه همیشه با کوچکترین چیز دلم میگیره استرس زیادی دارم بعد از هر کاری زود خسته میشم و کم تحملم مثلا ماشینم خرابه دوست دارم زود درست شه میرم بانک دوست ندارم وایسم با خانومم میرم خرید دوست دارم زود تموم شه میرم دکتر زود باید نوبتم شه استانه تحملم کنه و استرس هم زیاد دارم لطفا راهنمایی کنین ممنون میشم
ترک سیگار
سلام خانم دکتر برای کسی که میخاد سیگار رو ترک کنه حالا جز اون اراده ای ک باید داشته باشه باید دیگه چکار کنه ک دوباره برنگرده و این سیگار و از سرش بیوفتع ؟ تو گوگل دیدم نوشته بود باید ویتامینای A.B5.C.E مصرف کنه ینی ی مولتی ویتامین بخوره خوب میشع؟ این نیکوتینی ک از سیگار مصرف کرده ازبین میره؟ وقتایی ک عصبانی میشه سریع میره چندتا پاکت سیگار مصرف میکنه بهش میگم نکن خوب نیست میگه نمیتونم باید اروم شم نیکوتین داره بهش عادت کردم نمیتونم ترکش کنم چیکار کنم بنظرتون؟
افسردگی و پرخاشگری
سلام خانم دکتر ازینکه وقتتونو برام اختصاص میدید ممنونم.خانم دکتر من خانمی 28 ساله هستم در حال حاضر توو مرخصی زایمانم شغلم پرستاریه.دکتر پسرم 9 ماهشه بعد زایمان افسردگی زایمان گرفتم تقریبا بعد از 3 ماه یه پزشکی برام قرص سرترالین شروع کردن دوز 50 میلی گرم یه مدتی خوب بودم م شاد بودم خوش اخلاق بودم اما دوباره علائم افسردگیم برگشته احساس پوچی میکنم حس میکنپ دیگه کارامد نیستم توو خودمم توو گلوم همش بغضه دوس دارم تنها باشم فقط گریه کنم عاشق بچمم اما وقتی گریه میکنه خیلی شدید عصبی میشم سرش داد میزنم خودمو میزنم دوبارم پسرمو زدم خیلییی ناراحتم اون لحظه کنترلمو از دست میدم خانم دکتر بچم کوچیکه نمیتونم ویزیت حضوری برم ولی قبول دارم که روانم مشکل پیدا کرده .خوابم خوبه فقط شبا پسرم بیدار میشه عصبی میشم منم شیردهی ندارم شیر خشک میخوره.