بازگشت به لیست سوالات
ح.ن
عنوان :

روان

متخصص روانپزشکی
سلام.دختری بیست ساله ام. چند ساله که وسواس فکری و تلقین فراوان و فوبیاهای مختلف مثلا فوبیای بلع و پانیک دارم.یه مدت الانزاپین و سرترالین میخوردم بعد قطع کردم دکتر برام فلووکسامین نوشتن که بسیار عوارض جدی برام داشت.به دکتر دیگه ای مراجعه کردم و اس سیتالوپرام و هالوپریدول روزی دوتا و بعد روزی یکی برام تجویز کردن.تا ی مدت بعد مصرف هالوپریدول رو قطع کردن و فقط اس سیتالوپرام روزی دوتا تجویز کردن.حدود یک سال بود که قرص میخوردم و دیگه خسته شده بودم به چند دلیل.اولا اینکه با وجود اینکه قرص میخوردم ولی بشدت فکر و خیالام زیاد بود دوما خوب بودنم مقطعی بود مثلا فقط تو منزل حالم خوب بود ویه جاهایی تو اجتماع دوباره علایم رو داشتم مثلا فقط تو منزل میتونستم غذا بخورم تو جمع که قرار میگرفتم از ترس تنگی نفس حین غذا و خفگی نمیتونستم غذا بخورم سوما خانواده میگفتن قرص اعصاب نخور و همش سرکوفتم میکردن چهارما من نمیتونم قرص رو قورت بدم برا همین مجبورم تو آب حل کنم بخورم.این خودش باعث آزار من میشد پنجما وقتی میبینم بعد قطع قرص علایم برمیگرده مطمئن میشم ک قرصا درمان نمیکنه فقط داره بیماریمو سرکوب میکنه....به همین دلایل شروع کردم روزی یکی و بعد نصف و بعد هم دیگه نخوردم. دوباره به دکتر مراجعه کردم و اس سیتالوپرام و دیوالپروکس تجویز کردن ولی من قرص هارو نگرفتم و الان دوماهه که قرص نخوردم و علائم ترس و هراس هام داره برمیگرده و هر روز آرزو میکنم بمیرم...
الان اگر بخوام دوباره نسخه تجویزی رو بگیرم بنظرتون با توجه به اینکه قرص هارو اینجوری قطع کردم و دوماه هم میگذره بدنم نسبت به قرص ها مقاوم نشده؟؟یعنی ممکنه اثر نکنه یا اثر گذاریش کم بشه؟؟؟و مورد دیگه اینکه چون اس سیتالوپرام رو مصرف کردم ترسی از خوردنش ندارم ولی چون دیوالپروکس جدید تجویز شده میترسم از خوردنش...ممنون میشم راهنمایی کنید

مثلا هر کاری که میخوام انجام بدم ناخودآگاه فکرای منفی میاد سراغم که مثلا اگه غذا بخوری خفه میشی اگه بخوای یکم بدوی تنگی نفس میگیری میمیری اگه بری حموم خفه میشی اگه بری فلان جا حالت بد میشه پس نرو اگه تو خونه تنها باشی ی اتفاقی برات میفته هیچکس نیست نجاتت بده و خیلیییی موارد دیگه که به طبعِ همین فکرای مزاحم ترس و هراس های وحشتناک میاد سراغم که منو مجبور میکنه هیچ کاری انجام ندم حالا اگه اون کارو انجام بدم همون چیزایی که گفتم برام اتفاق میفته که من به این میگم تلقین...برای پانیک هم مثلا اگه یکم عصبانی بشم تنگی نفس میگیرم دیگه نمیتونم از بینی نفس بکشم مجبور میشم از راه دهان ب زور نفس بکشم یا باید خودمو به ی جایی برسونم که تکیه بدم و حتما اونجا آروم باشه جدیدا صورتم و لب هام شروع میکنه به گزگز کردن و
ی مورد دیگه ام هست اینکه اگر مثلا دل درد داشته باشم موقع غذا خوردن دیگه بیشتر تمرکزم روی دل درده و تنگی نفس کمتر بروز میکنه.انگار حساسیت ضمیر خودآگاهم میره روی یه مشکل دیگه و مشکل دیگه کمرنگ میشه...البته هراس همچنان هست وکم نمیشه

اگر یه زمانی حتی یک ساعت علائم بیماری چه جسمی و چه روحی رو نداشته باشم خیلیی شادم ولی وقتی علائم هرچند کوچیک برگرده دوباره نا امیدی میاد سراغم.یعنی شادی من معمولا بی دلیل نیست ...خوابم هم گاهی خوبه گاهی با فکرای وحشتناک و کابوس همراهه.به طور کلی میشه گفت خواب مفیدی ندارم.
وسواس و هراس رو قبلا هم داشتم ولی پارسال وقتی برادرم فوت کرد برای اولین بار پانیک شدم و چندبار هم اتفاق افتاد و با قرص یکم بهتر شد...و یه چیز دیگه اینکه تجربه های قبلی توی ترس هام خیلی تاثیر داره.مثلا اگه توی حمام تنگی نفس بگیرم بازم اگه برم حالم بد میشه .اگه حالم هم بد نشه ذهنیتش همیشه باهام هست و این فکر مدام تو ذهنم میره و میاد که الان حالت بد میشه
جاهای تنگ و تاریک هم معمولا حالم بدمیشه
اونموقع هم که قرص میخوردم شاید افکار منفی یکم کم تر شده بود ولی همچنان فکر و خیالای دیگه بشدت زیاد بود و کلافم میکرد.انگار مثلا همش با خودم حرف میزدم با خودم زندگی میکردم

سابقه پرحرفی در حد چند روز داشتید؟

اصلا به روز نکشیده تاحالا
خانم دکتر یه مورد دیگه هم بگم که مثلا اگر یک بیماری جسمی داشته باشم شاید یک آدم سالم خیلی عادی و با آرامش باهاش برخورد کنه و مشکلشو حل کنه ولی من سریع بهم میریزم و میترسم ومثلا اگه مربوط به آلرژی بینیم باشه شدیدااا استرس تنگی نفسمو تشدید میکنه و حالت مرگ بهم دست میده.یعنی من بیشتر از کمبود تنفس کمبود فکر تنفس دارم

بله درسته.خب الان شما چه پیشنهادی میدین برای مصرف دارو؟
🙏
همون نسخه اس سیتالوپرام و دیوالپرویکس روزی یکی رو بگیرم؟؟

قرص کلومیپرامین 25 میلی ده شب اول نصف قرص
سپس هر شب یکی

قرص ریسپریدون یک میلی هر شب نصف قرص

در صورت بروز حملات پانیک قرص الپرازلام نیم میلی یک چهارم قرص جویده شود

خانم دکتر ببخشید ولی فلووکسامین و ریسپریدون رو باهم تجویز کرده بودن و من بشدت حالم بد میشد با خوردنشون حالت غش و تاری دید پیدا میکردم.و اینکه من میترسم قرص جدیدی ک تجربه خوردنشو نداشتم بخورم.

متوجه نگرانی شما هستم. علائم آزارنده مربوط به فلوواکسامین بوده

خیلی ممنون .خیلی لطف کردین.اگر این دارو ها رو بدون نسخه بهم ندادن چی؟؟؟

🙏
خداخیرتون بدا
ه



سوالات مشابه


افسردگی

سلام وقت بخیر صدری هستم مدتی هست احساس افسردگی دارم خوشحال نیستم، همش یه جوریم، دلم می خواد یه کار کنم بهتر شم

افسردگی

سلام دکتر ،من دختر 22 ساله هستم ک دانشجوام،من مشکلات زیادی دارم مثلا 1.از همه چیز میترسم مثل مردن و اینکه قرص بخورم خفه شم،برای همین با اینکه 22 سالمه قرص تا حالا نخوردم یا جویدم که این موضوع اذیتم میکنه 2.نظر دیگران خیلی برام مهمه و اینکه اصلا نباید ناراحت بشن وگرنه من خودمو خیلی سرزنش میکنم 3.همیشه ناراحتم و آماده ی گریه کردن. 4.مشکلات کوچیک منو از ما درمیاره تا جایی ک خیلی حدی ارزو میکنم بمیرم 5.خیلی زود عصبانی میشم و خیلی به دل گیرم خیلی زیااااد 6.در برقراری ارتباط و ادامه ی صحبت خیلی مشکل دارم حتی با اعضای خانوادم هم نمیتونم صحبت کنم 7.از خودم بدم میاد و اصلا خودمو دوس ندارم و هیچ اعتماد ب نفسی ندارم 8.چندین ساله این مشکلاتو دارم و الان هم بدتر شدن.

استرس و خستگی

سلام خانم دکتر من پسری 30 ساله هستم دو ساله ازدواج کردم مشکلم اینه همیشه با کوچکترین چیز دلم میگیره استرس زیادی دارم بعد از هر کاری زود خسته میشم و کم تحملم مثلا ماشینم خرابه دوست دارم زود درست شه میرم بانک دوست ندارم وایسم با خانومم میرم خرید دوست دارم زود تموم شه میرم دکتر زود باید نوبتم شه استانه تحملم کنه و استرس هم زیاد دارم لطفا راهنمایی کنین ممنون میشم

ترک سیگار

سلام خانم دکتر برای کسی که میخاد سیگار رو ترک کنه حالا جز اون اراده ای ک باید داشته باشه باید دیگه چکار کنه ک دوباره برنگرده و این سیگار و از سرش بیوفتع ؟ تو گوگل دیدم نوشته بود باید ویتامینای A.B5.C.E مصرف کنه ینی ی مولتی ویتامین بخوره خوب میشع؟ این نیکوتینی ک از سیگار مصرف کرده ازبین میره؟ وقتایی ک عصبانی میشه سریع میره چندتا پاکت سیگار مصرف میکنه بهش میگم نکن خوب نیست میگه نمیتونم باید اروم شم نیکوتین داره بهش عادت کردم نمیتونم ترکش کنم چیکار کنم بنظرتون؟

افسردگی و پرخاشگری

سلام خانم دکتر ازینکه وقتتونو برام اختصاص میدید ممنونم.خانم دکتر من خانمی 28 ساله هستم در حال حاضر توو مرخصی زایمانم شغلم پرستاریه.دکتر پسرم 9 ماهشه بعد زایمان افسردگی زایمان گرفتم تقریبا بعد از 3 ماه یه پزشکی برام قرص سرترالین شروع کردن دوز 50 میلی گرم یه مدتی خوب بودم م شاد بودم خوش اخلاق بودم اما دوباره علائم افسردگیم برگشته احساس پوچی میکنم حس میکنپ دیگه کارامد نیستم توو خودمم توو گلوم همش بغضه دوس دارم تنها باشم فقط گریه کنم عاشق بچمم اما وقتی گریه میکنه خیلی شدید عصبی میشم سرش داد میزنم خودمو میزنم دوبارم پسرمو زدم خیلییی ناراحتم اون لحظه کنترلمو از دست میدم خانم دکتر بچم کوچیکه نمیتونم ویزیت حضوری برم ولی قبول دارم که روانم مشکل پیدا کرده .خوابم خوبه فقط شبا پسرم بیدار میشه عصبی میشم منم شیردهی ندارم شیر خشک میخوره.