بازگشت به لیست سوالات
م.ف
عنوان :

اختلال در خواب

متخصص روانپزشکی
مرتضا هستم. 35 ساله. شغل کارمند و مدرس. روزانه به طور متوسط 12 ساعت کار می کنم. اما با وجود خستگی فیزیکی نمی توانم خوب بخوابم. معمولا وقتی به رختخواب می روم، انواع سوالات بی جواب در ذهنم شکل می گیرد. همیشه نوعی دلشوره از اینکه "چه می شود؟" در مورد آینده باعث اضطرابم می شود که در اکثر مواقع خواب به کلی از سرم می پرد و گاهی تا صبح بیدار می مانم. اگر هم بخوابم، صبح ها دچار بی حالی و خستگی هستم.
مدتی پیش زولپیدم مصرف کردم. اوایل خوب بود، اما بعد از مدتی فقط حالت منگی بهم میده. (کلا دو یا سه ورق، 5 یا 10) مصرف زولپیدم رو فقط شب هایی که باید تو جاده می بودم داشتم که بتونم بخوابم.
چکاپ هم رفتم، در حال مصرف ویتامین D (50 هزار هفتگی) و کلسیم (روزانه یک عدد، جوشان) هستم. کلسیم رو تموم کردم اما D هنوز تموم نشده.

سلام وقتتون بخیر
بیخوابی علل مختلفی دارد، اگر علت بیخوابی شما اضطراب یا افسردگی است با درمان آنها بیخوابی بهبود میابد
وقتی شب ها فکر های زیادی به سراغتون میاد با نوشتن فکر ها و پرداختن به اونها در روز بعد تا حد زیادی فکرها کم میشود
بهداشت خواب هم کمک میکنه اینکه شب ها همیشه ساعات خاصی بخوابید و روزها با وجود خستگی نخوابین، محیط خواب خنک باشه، دو ساعت قبل خواب غذای سنگین و چای و قهوه نخورین، و تا خوابتون نگرفته به رختخواب نرین
با توجه به فکرهایی که فرمودین در مورد شما بهترین درمان، درمان دارویی و رواندرمانی اضطراب هست

یکی از مشکلات جدی که دارم اینه که حافظه کوتاه مدتم به شدت ضعیفه. اگر مکالمه ای با کسی داشته باشم، این توان رو ندارم که برای کس دیگه ای، حتا چند دقیقه بعد، بازتعریف کنم. و بعد از مدتی یادم میاد که دیگه کار از کار گذشته. واسه همین صبح ها که از خواب پا میشم، نه خوابی یادمه، نه فکرها. فقط شبهاست که این اضطراب سراغم میاد. در طول روز انقدر درگیر کار و ارتباط با دیگران هستم که این افکار اصلا سراغم نمیان.
ساعت خاص خواب رو می خوام رعایت کنم، منتها مشکل اینجاست که ساعت 3 صبح خوابم می گیره. من اصلا در طول روز نمی خوابم.
برای درمان دارویی و رواندرمانی اضطراب چه باید کنم؟

اضطراب منجر به اختلال تمرکز که میفرمایین میشه، برای تجویز دارو نیاز به اطلاعات بیشتری هست که باید به صورت حضوری یا آنلاین به روانپزشک مراجعه بفرمایین.
برای تعیین وقت آنلاین ویدیوی میتونم همینجا یا تلفنی از طریق گرفتن وقت از کلینیک روان آرام در خدمتتون باشم




سوالات مشابه


افسردگی

سلام وقت بخیر صدری هستم مدتی هست احساس افسردگی دارم خوشحال نیستم، همش یه جوریم، دلم می خواد یه کار کنم بهتر شم

افسردگی

سلام دکتر ،من دختر 22 ساله هستم ک دانشجوام،من مشکلات زیادی دارم مثلا 1.از همه چیز میترسم مثل مردن و اینکه قرص بخورم خفه شم،برای همین با اینکه 22 سالمه قرص تا حالا نخوردم یا جویدم که این موضوع اذیتم میکنه 2.نظر دیگران خیلی برام مهمه و اینکه اصلا نباید ناراحت بشن وگرنه من خودمو خیلی سرزنش میکنم 3.همیشه ناراحتم و آماده ی گریه کردن. 4.مشکلات کوچیک منو از ما درمیاره تا جایی ک خیلی حدی ارزو میکنم بمیرم 5.خیلی زود عصبانی میشم و خیلی به دل گیرم خیلی زیااااد 6.در برقراری ارتباط و ادامه ی صحبت خیلی مشکل دارم حتی با اعضای خانوادم هم نمیتونم صحبت کنم 7.از خودم بدم میاد و اصلا خودمو دوس ندارم و هیچ اعتماد ب نفسی ندارم 8.چندین ساله این مشکلاتو دارم و الان هم بدتر شدن.

استرس و خستگی

سلام خانم دکتر من پسری 30 ساله هستم دو ساله ازدواج کردم مشکلم اینه همیشه با کوچکترین چیز دلم میگیره استرس زیادی دارم بعد از هر کاری زود خسته میشم و کم تحملم مثلا ماشینم خرابه دوست دارم زود درست شه میرم بانک دوست ندارم وایسم با خانومم میرم خرید دوست دارم زود تموم شه میرم دکتر زود باید نوبتم شه استانه تحملم کنه و استرس هم زیاد دارم لطفا راهنمایی کنین ممنون میشم

ترک سیگار

سلام خانم دکتر برای کسی که میخاد سیگار رو ترک کنه حالا جز اون اراده ای ک باید داشته باشه باید دیگه چکار کنه ک دوباره برنگرده و این سیگار و از سرش بیوفتع ؟ تو گوگل دیدم نوشته بود باید ویتامینای A.B5.C.E مصرف کنه ینی ی مولتی ویتامین بخوره خوب میشع؟ این نیکوتینی ک از سیگار مصرف کرده ازبین میره؟ وقتایی ک عصبانی میشه سریع میره چندتا پاکت سیگار مصرف میکنه بهش میگم نکن خوب نیست میگه نمیتونم باید اروم شم نیکوتین داره بهش عادت کردم نمیتونم ترکش کنم چیکار کنم بنظرتون؟

افسردگی و پرخاشگری

سلام خانم دکتر ازینکه وقتتونو برام اختصاص میدید ممنونم.خانم دکتر من خانمی 28 ساله هستم در حال حاضر توو مرخصی زایمانم شغلم پرستاریه.دکتر پسرم 9 ماهشه بعد زایمان افسردگی زایمان گرفتم تقریبا بعد از 3 ماه یه پزشکی برام قرص سرترالین شروع کردن دوز 50 میلی گرم یه مدتی خوب بودم م شاد بودم خوش اخلاق بودم اما دوباره علائم افسردگیم برگشته احساس پوچی میکنم حس میکنپ دیگه کارامد نیستم توو خودمم توو گلوم همش بغضه دوس دارم تنها باشم فقط گریه کنم عاشق بچمم اما وقتی گریه میکنه خیلی شدید عصبی میشم سرش داد میزنم خودمو میزنم دوبارم پسرمو زدم خیلییی ناراحتم اون لحظه کنترلمو از دست میدم خانم دکتر بچم کوچیکه نمیتونم ویزیت حضوری برم ولی قبول دارم که روانم مشکل پیدا کرده .خوابم خوبه فقط شبا پسرم بیدار میشه عصبی میشم منم شیردهی ندارم شیر خشک میخوره.