بازگشت به لیست سوالات
پ.ا
عنوان :

ترس

متخصص روانپزشکی
سلام وقت شما ب خیر .بنده 50 روزه ک زایمان کردم.از تقریبا 10 روز بعد از زایمانم تا الان روزها کاملا خوب وعادی هستم اما شب ها دچار یک حس ترس شدیدی میشم .حسم مبهمه گاهی فکر های ترسناک میاد توی ذهنم گاهی هم ترسم اصلا دلیل خاصی نداره فقط انگار میترسم .گفتم ببینم ب نظر شما مشکلچی هست

ممنون .سلامت باشین .در مورد خواب که میفرمایید احساس میکنم اکثرا خواب الودم حتی در طول روز .بخشیش میدونم ب خاطر نگه داری از فرزندم و خستگیه اما بخشیش احساس میکنم دیگه بیش از حده و غیر طبیعیه.در مورد وسواس .در دوران بارداریم و قبلو ازون گاهی پیش میومد که ترس از دست دادن عزیزانم رو داشتم.مثلا تا صبح چندبار چک میکردم که همسرم نفس میکشه یانه الانم همین حسرو نسبت ب دخترم دارم تا صبح چندبار نفس کشیدنشو چک میکنم.در طول روزهم یهو پیش میومد به این فکر میکردم ک پدر یا مادرم رو از دست دادم و یهو خیلی ناراحت میشدم.اما الان در طول روز شادم و مشکلی ندارم با دخترم بازی میکنم و احساس قدرت دارم هیچوقت فکر اسیب ب خودم و فرزندم رو نداشتم و عاشقشم .اما تا شب میشه یعنی موقع خواب ب خصوص وقتی همسرم میخوابه و من تنها میشم همش فکر میکنم نکنه مادر بدی باشم نکنه اتفاقی برای دخترم بیفته نکنه همسرم تصادف کنه تو راه محل کار جدیدا ک فکر نکنه کرونا بگیریم هم بهش اضافه شده .

نه سابقه پرحرفی نداشتم فقط چند شب پیش نصف شب مشغول خوابوندن دخترم بودم ک مادرم حرفی زد ک اصلا خنده دار نبود اما من شاید یک ربع بلند بلند میخندیدم ک باعث تعجب خودم هم شده بود.بله من در دوره شیردهی هستم

قرص آسنترا 50 میلی هفته اول هر ظهر نصف قرص
سپس هر ظهر یکی
قرص تری فلوپرازین 1 میلی هر شب نصف قرص

ممنونم لطف کردین .حتما پیگیر میشم
🙏

خواهش میکنم. انشالله زودتر بهبودی حاصل بشه




سوالات مشابه


افسردگی

سلام وقت بخیر صدری هستم مدتی هست احساس افسردگی دارم خوشحال نیستم، همش یه جوریم، دلم می خواد یه کار کنم بهتر شم

افسردگی

سلام دکتر ،من دختر 22 ساله هستم ک دانشجوام،من مشکلات زیادی دارم مثلا 1.از همه چیز میترسم مثل مردن و اینکه قرص بخورم خفه شم،برای همین با اینکه 22 سالمه قرص تا حالا نخوردم یا جویدم که این موضوع اذیتم میکنه 2.نظر دیگران خیلی برام مهمه و اینکه اصلا نباید ناراحت بشن وگرنه من خودمو خیلی سرزنش میکنم 3.همیشه ناراحتم و آماده ی گریه کردن. 4.مشکلات کوچیک منو از ما درمیاره تا جایی ک خیلی حدی ارزو میکنم بمیرم 5.خیلی زود عصبانی میشم و خیلی به دل گیرم خیلی زیااااد 6.در برقراری ارتباط و ادامه ی صحبت خیلی مشکل دارم حتی با اعضای خانوادم هم نمیتونم صحبت کنم 7.از خودم بدم میاد و اصلا خودمو دوس ندارم و هیچ اعتماد ب نفسی ندارم 8.چندین ساله این مشکلاتو دارم و الان هم بدتر شدن.

استرس و خستگی

سلام خانم دکتر من پسری 30 ساله هستم دو ساله ازدواج کردم مشکلم اینه همیشه با کوچکترین چیز دلم میگیره استرس زیادی دارم بعد از هر کاری زود خسته میشم و کم تحملم مثلا ماشینم خرابه دوست دارم زود درست شه میرم بانک دوست ندارم وایسم با خانومم میرم خرید دوست دارم زود تموم شه میرم دکتر زود باید نوبتم شه استانه تحملم کنه و استرس هم زیاد دارم لطفا راهنمایی کنین ممنون میشم

ترک سیگار

سلام خانم دکتر برای کسی که میخاد سیگار رو ترک کنه حالا جز اون اراده ای ک باید داشته باشه باید دیگه چکار کنه ک دوباره برنگرده و این سیگار و از سرش بیوفتع ؟ تو گوگل دیدم نوشته بود باید ویتامینای A.B5.C.E مصرف کنه ینی ی مولتی ویتامین بخوره خوب میشع؟ این نیکوتینی ک از سیگار مصرف کرده ازبین میره؟ وقتایی ک عصبانی میشه سریع میره چندتا پاکت سیگار مصرف میکنه بهش میگم نکن خوب نیست میگه نمیتونم باید اروم شم نیکوتین داره بهش عادت کردم نمیتونم ترکش کنم چیکار کنم بنظرتون؟

افسردگی و پرخاشگری

سلام خانم دکتر ازینکه وقتتونو برام اختصاص میدید ممنونم.خانم دکتر من خانمی 28 ساله هستم در حال حاضر توو مرخصی زایمانم شغلم پرستاریه.دکتر پسرم 9 ماهشه بعد زایمان افسردگی زایمان گرفتم تقریبا بعد از 3 ماه یه پزشکی برام قرص سرترالین شروع کردن دوز 50 میلی گرم یه مدتی خوب بودم م شاد بودم خوش اخلاق بودم اما دوباره علائم افسردگیم برگشته احساس پوچی میکنم حس میکنپ دیگه کارامد نیستم توو خودمم توو گلوم همش بغضه دوس دارم تنها باشم فقط گریه کنم عاشق بچمم اما وقتی گریه میکنه خیلی شدید عصبی میشم سرش داد میزنم خودمو میزنم دوبارم پسرمو زدم خیلییی ناراحتم اون لحظه کنترلمو از دست میدم خانم دکتر بچم کوچیکه نمیتونم ویزیت حضوری برم ولی قبول دارم که روانم مشکل پیدا کرده .خوابم خوبه فقط شبا پسرم بیدار میشه عصبی میشم منم شیردهی ندارم شیر خشک میخوره.