بازگشت به لیست سوالات
ر.ر
عنوان :

دردودل

دکترای روانشناسی سلامت
سلام خانم دکتر من سی سالمه و نه سالی هست ازدواج کردم و صاحب دو فرزند هستم و خانه دار با وجود داشتم تحصیلات عالیه
تربیت فرزند برام مهمتر بود و تصمیمم این هست که تا هفت سالگی کامل در کنارشون باشم و همسرم سرکار میرن و به گفته خودشون کارهای خانه و بچه ها با تو و معیشت خانه با من
اوشب بهشون گفتم بچه کوچیک رو نگه دار من بچه اول و شامشو بدم گفت من امروز نسبت به روزای دیگه بیشتر نگه داشتم نگه داشتن روزای قبلشون گاهی هیچی گاهی کمتر یکساعت بوده و امروز حدود یکساعت
بهم گفتن که وظیفه تو هست بچه داری و اگر بتونم کمک میکنم
آیا این حرف درسته ؟ خیلی ناراحتم و اصلا درک نمیکنم مگر فقط فرزند منه که منت میزارن!!!

سلام و درود به شما امیدوارم که سالی پراز ارامش زیبایی داشته باشین
برای مراقبت و نگهداری و تربیت بچه هر دو والد باید در کنار هم دیگه برای بزرگ شدن کمک کنن حالا گاهی وقتا بنا به شرایط یکی از والدین نگهداری بیشتر به عده یا مادر یا پدر
از همسرتون نپرسیدن چرا این حرف و زده

البته شاید اون لحظه در شرایط خستگی بودن و ناخواسته این صحبت

ارتباطتون با همسرتون چطور هست

کلا تزشون اینه من بیرون کار میکنم تو تو خونه ای ضمن اینکه ایشون وسواس فکری دارن و فلوکسیتین خارجی مصرف میکنن و اگر مثلا ازشون امروز نخوام بچه رو نگه دارن اصلا خودشون نمیان سمتش

بچه دار شدنتون به خواست ایشون هم بوده

خودم تازه زایمان کردم چهار ماهه خسته ام اگر باهاشون صحبت کنین میگن من وضعیت مالیم بهم ریخته اونم به خاطر اینکه تو بورس پول رو سوزوندن و الان بدهکارن و کلا ایشون ریسک زیاد میکنن و واقعا از لحاظ پستی بلندی این دو سه سال اخیر سخت بوده
خسته ام فقط غذا میپزم و به بچه ها خوب میرسم اصلا به کارای منزل نمیرسم
ارتباطمون خوبه و ایشون مودبن ولی این جمله رو گفتن چند بار
بله با برنامه بوده
من فقط شبا ده که بچه ها رو میخوابونم برای خودم وقت دارم
دخترم چهار سال و نیمشه و پسرم پنج ماهه

خب اینجور که تو صحبتاتون هست فشار زیادی روتون هست مخصوصا که تازه زایمان کردین و انگار همسرتون یه خلق افسرده ای هم دارن یه مقدار به این دلیل بی علاقه گی بخاطر دنیای روانشناختی خودشون دارن که علت صحبتشون براین اساس شاید بوده

میگن مشکل مالی حل بشه خوب میشم بعد دو سه روزه کارشون نتیجه داده و خوشحالن اما بازم همونن
خیلی غمگینم و سوالم از شما اینه اساسا بچه داری به چه صورت هست ؟
کلا حالم بده و دوست دارم بفهمن که منم انسانم و گاهی حال روحیم بد میشه باید کمک کنن

تا حالا ازشون خواستین که در مورد مسائل مهم زندگی یه تایم بذارین تا در موردش حرف بزنین

بله صحبت میکنیم زیاد
اما رو این موضوع تفاهم نداریم

خواسته زیادی ندارین برای اینکه همسرتون حال شما رو درک کنن

هیچ توصیه ای نکردین و من واقعا درمانده ام که درستش چیه؟ حرف همسر درسته یا انتظار من بجاست و من باید چیکار کنم

انتظار شما غیر معقول نیست و خواست شما منطقی هم هست

با همسرتون صحبت کنید و یکبار دیگه در مورد نگهداری از بچه ها در زمانهایی که نیاز دارین کمک بگیرید




سوالات مشابه


افسردگی

سلام؛ خانم دکتر! من هنگام مواجهه با دیگران دچار ترس و استرس می شوم. چگونه گذشته ی ارتباطی خود را فراموش کنم.

افسردگی و وسواس

با سلام من به دلیل افسردگی و وسواس کندن موکندن مو به روانپزشک مراحعه کردم که چهار پنج ماهه که دارو مصرف میکنم فلووکسامین آریپیپرازول و جدیدا هم لیتیم و لامیتریژین و پروپرانول در صورت بی قراری سوالم اینه که اینه حجم از دارو نشون میده که مشکل من خیلی حاده؟ الآن ساکن خوابگام احتمالا تا دو ماه دیگه دفاع میکنم و به کرمانشاه برمیگردم خواستم نظرتونو بهم بگید ممنون

افسردگی،اضطراب،مشکلات گوارشی،

سلام اقای دکتر خسته نباشید من اقایی 28 ساله هستم از بچگی زودرنج و گوشه گیر بودم و وسواس توهین به مقدسات هم داشتم که خیلی اذیتم میکرد اینا همش ادامه داشت رسیدم 18 سالگی دعوام شد یشب انداختنم بازداشتگاه اونجا خیلی تاریک بود خیلی ترسیدم گریه کردم از بچگیم از جاهای تاریک وحشت داشتم فرداش آزاد شدم بعد سه روز یهو افسردگی شدید گرفتم خیلی دلم گرفته بود رفتم متخصص داخلی فلوکستین و پرانول داد خوردم بدتر شدم تو یه ثانیه هزار تا فکر تو زهنم ردوبدل میشد و اسهال و بی اشتهایی هم به مشکلم اضافه شدم چند بار دیگه پیش اون متخصص داخلی رفتم هی دارو عوض میکرد ولی بی تاثیر بود کل دنیا جلو چشام یه جور دیگه شده بود رفتم پیش روانپزشک هم یسال دنورین و والپروئات خوردم اونم بی تاثیر بود این اواخر پیش روانپزشک رفتم دلوکستین داد خوردم بد نبود ولی بدنم کهیر میزد قطش کردم و داروهای دیگه مث سرترالین خوردم ولی خیلی خابالودم میکنه و بدتر میشم درکل دارو میخورم بدتر میشم الانم که ده ساله میگزره هنوز مشکلات گوارشی دارم افسردم اضطراب دارم بنظر شما مشکلم چیه؟درمانش چطور یه ممنون

افسردگی

با سلام خدمت دکتر بیدکی اینجانب نصرتی از سیرجان در تاریخ 24 فروردین ( 15 روز پیش) بعلت افسردگی (بی انگیزه، بی حوصله و بی قراری در محل کار و خانه) بشما مراجعه کردم و داروهای زیر به من تجویز کردین که من هنوز نتوانستم به حالت طبیعیم برگردم و هنوز احساس شادابی و انگیزه و لذت بردن از زندگی مثل قبل ندارم و هر جا میروم دلم میخواهد به خانه برگردم که متاسفانه در خانه هم حالت افسردگی دارم. حتی خوابم نیز کم شده و خواب زیاد میبینم .لطفا من را راهنمایی فرمایید که چه کنم؟ و اگر نیاز به مراجعه حضوری دارم دوباره خدمت برسم؟ پوکساکیم 5: ظهر 1عدد عصر 1عدد نورتریپتیلن10: 1/2 ظهر ریسپریدون 1میلی: روزی 1عدد وازونیدین 0/2: 1/2شب ممنون از لطفتون

سوال

با سلام خدمت جناب دکتر بیدکانی. اینجانب بعلت افسردگی مختصرم در تاریخ 24فروردین به شما مراجعه کردم که داروهای تجویز شده به شرح ذیل می باشند: پوکساکیم: ظهر 1عدد عصر 1عدد نورتریپتیلن10: 1/2 ظهر ریسپریدون 1میلی: روزی 1عدد وازونیدین 0/2: 1/2شب سوال 1 : با توجه به اینکه اکثر قرصها در ظهر باید مصرف شوند، من میتوانم امسال ماه رمضان روزه بگیرم یا خیر؟ اگر میتوانم داروها را چگونه استفاده کنم. سوال2: آیا نورتریپتیلن 10 مصرفش در روز همان 1/2 می باشد یا داروخانه اشتباه نوشته است؟ با تشکر از لطف شما