پسرم دو سال و پنج ماهه ست. تو محیط خونه و با آشناها ارتباط راحتی میگیره. تاخیر تکلم نداشته و الان جمله بندی میکنه.
ولی با غریبه ها و کلا محیط خارج از خونه و بخصوص جای شلوغ بشدت رو میگیره و هیچ جوره ارتباط نمیگیره. تو محیط شلوغ کاملا مضطرب میشه و درخواست میکنه که ترک کنیم اونجا رو. اگر کسی تو خیابون بهش واکنش نشون بده و مثلا لبخند بزنه، پسرم سرش رو میندازه پایین و پشت من پنهان میشه. من سعی کردم بیشتر توی جمع قرارش بدم و کارگاه های مادر و کودک ثبت نام کردم. ولی نه با مربی و والدین و نه حتی با همسن های خودش ارتباط مثبتی نگرفت. در طول چند ماه حتی حاضر نشد توی جمع اسمش رو بگه با اینکه بلد بود.
من سوالم اینه که آیا این حالت نوعی اختلال هست؟ تیپ شخصیتی هست؟ یا هنوز خیلی بچه ست واسه نگران شدن؟ و اینکه برخورد من چطور باید باشه تو این شرایطی که ارتباط نمیگیره؟
روند رشدش نرماله. هم توانایی های حرکتی، هم کلامی و هم یادگیری یه بچه ی نرمال و عادی هست.
کلا از اول سعی کردیم که تحت فشار چیزی نخوایم. مثلا برخورد اینطوره که دوست داری اسمت رو بگی با دوست هات آشنا بشی؟ یا خرید که میریم میپرسم دوست داری شما کارت رو بدی آقای فروشنده که خریدهامونو حساب کنیم؟
ولی خب همکاریش خیلی کمه و معمولا تمایل نشون نمیده به برقراری ارتباط.
خب پسرم معمولا با منه. دور و برمون خلوته و اینطور نیست که مثلا من چند ساعت بذارمش جایی. تا قبل از جریان کرونا، روزانه حتما خرید میرفتیم با هم، مرتب پارک و پیاده روی میرفتیم بیشتر با هدف اینکه تو جمع قرار بگیره. قصد داشتم از پاییز بذارمش مهد که احتمالا بخاطر کرونا منتفی هست.
حالا به نظرتون واسه کاهش این اضطراب جدایی چکار میتونم بکنم؟ یا با بیشتر شدن سن کمتر میشه این حالت؟
و اضطرابی که فرمودین علتش چی میتونه باشه؟
باافزایش سن که بیشترمیشه .علتش هم میتونه ژنتیکی باشه ویایه چیزی درگذشته توناخودآگاهش باشه....درمانش هم گفتم هم دارویی وهم درمعرض قراردادنش هست که خودتون فرمودید
من پدرم و خواهرم هم بقولا درون گرا هستن و جمع گریز و بطور کلی طالب آرامش و خیلی اهل روابط و شلوغی نیستن.
باز هم ممنونم جناب دکتر. فقط اینکه من ساکن شیراز هستم. احیانا شما از همکاران تون کسی هست شیراز که معرفی کنین واسه مراجعه ی حضوری پیش شون؟
بله خانم دکترساراده بزرگی
فوق تخصص روانپزشکی کودک ونوجوان هستند
سوالات مشابه
ترسیدن کودک
سلام جناب دکتر بیدکی خسته نباشید. بنده دختری دارم دوسال و سه ماهشه الان حدود ی هفته س که احساس میکنم از ی چیزی ترسیده قبلا کامل مستقل خودش میخوابید و سرشو رو بالشش میذاشت و اگر از خواب بیدار میشد خودش دوباره میخوابید ولی الان با ی گریه عجیب خودشو میندازه تو بغل من و ازم جدا نمیشه و میگه باید تک بغلت بخوابم اگرم از خواب بیدار شه بازهم به شدت گریه میکنه میخواد تو بغلم باشه در طول روز هم مدام نزدیک من و وقتی میخواد بره تو اتاقش یا آشپزخونه یا هرجایی میگه باید یکی باهام بیاد به صداها واکنش زیاد نشون میده و اگه یدفعه صداش کنیم یا حرفی بزنیم یهو میترسه و ازجا میپره و گریه میکنه یا میگه ترسیدم قبلا اینجوری نبود البته اینم بگم جدیدا هم مریض بوده و هم دندون در آورده و البته خونه تکونی هم کردیم و وسایل خونه جاش عوض شده البته ممکنه بی ربط باشه اما خواستم همه رو بگم شاید کمکی کرد ی پسر عمه شش ساله هم داره که خیلی بی ادبه و جیغ و داد زیاد میکنه و گاهی با گرگ و تاریکی میترسوندش یا بعضی وقتا دادای شدیدی کنار گوشش میزنه که دخترم خودش میگه ترسیدم نمیدونم چیکار گنم که ترسش از بین بره و ازهمممه مهمتر خوابش دوباره درست بشه ببخشید اگر زیاد نوشتم
افسردگی و بیخوابی بعد از زایمان
با عرض سلام من 6 ماهه زایمان کردم متاسفانه چون کوچولوم کولیک و رفلاکس داشت و دایم بیقرار بود علایم افسردگی رو پیدا کردم و دائم استرس داشتم ی مدت قرص آسنترا 50 روزی نصف خوردم بهتر شدم تا اینکه به علت بیدار شدن های کوچولوم دچار بیخوابی شدم با توجه به اینکه شیر خودم رو میدم دارویی هست برا تنظیم خواب شب که به بچه هم آسیب نرسونه ؟الان چند شبه آمی تریپتیلین ده میحورم و آسنترا هم نمیخورم نه استرس دارم خوابمم خوب شده فقط نمیدونم برا بچه ضرر داره باید جایگزینش کنم یا خیر ؟
بیماری شیدایی
با سلام و احترام جناب دکتر بیدکی احتراما باستحضار میرساند که یکی از دوستان من در سال 93 دچار بیماری شیدایی شد بطوری که حس خودبزرگ بینی و خود برتری نسبت به دیگران، بدبینی، صحبت کردن زیاد داشت و از طریق پیامک های زیاد باعث مزاحمت برای دیگران میشد و حتی شایعه مرگ خود را از طریق پیامک ارسال کرد و خلاصه اینکه خانواده خود و دیگران را به تنگ آورده بود، ولی با مراجعه به روانپزشک در تهران و همچنین مراجعه حضوری به شما تحت درمان قرار گرفت و بعد از یک دوره افسرگی شدید الحمدلله بیماری رفع گردید. متاسفانه این روزها دوباره در اثر یک اتفاق ساده کمی دچار حالتهای قبلی از قبیل خود بزرگ بینی، عدم پایداری رفتار، زود عصبی شدن، صحبت کردن زیاد، وسواس زیاد، مهاجرت از دیار قرار گرفته است ولی در سطح پایین تری از سال 93 و از مراجعه به پزشک خودداری میکند. در ضمن به دستور پزشک در این مدت چند سال، نصف قرص دپاکین 500مصرف میکرده است که پزشک فرموده بود در صورت مشاهده تشدید حالتهای ایشان به مدت 10 روز قرص دپاکین 500 را کامل مصرف کنند.هم اکنون مدت 15 روز است که از مصرف دپاکین500(کامل ) میگذرد و هنوز به حالت عادی برنگشته است. سوال اینکه با توجه به امکان عدم مراجعه حضوری ایشان مصرف کامل قرص دپاکین 500 کافی می باشد؟ لطفا ارشاد بفرمایید. با تشکر
ریتالین
سلام وقتتون بخیر چند روز پیش با شما راجبه قرص ریتالین مشورت کردم و سپاس گذارم برام چند سوال دیگه پیش امد ممنون میشم بهم جواب بدین 1_ همه جا حرف از اعتیاد به قرص ریتالین هست و این منو میترسونه ، در چه صورتی این وابستگی به وجود میاد ؟ 2_ مصرف قرص را تا چه زمانی باید ادامه بدم ؟ 3_ ایا ریتالین درمانگر است ؟ یا فقط به صورت موقت عمل میکند ؟
کنترل نداشتن اعصاب
با سلام خانم دکتر جان من اولین بارم هست که با یک روانپزشک صحبت میکنم، نمیدونم اصلا درست انتخاب کردم یا باید دکتر مغز و اعصاب برم، من 33سالمه و دوفرزند یک پسر 5ساله و یک دختر 1سال و 3ماهه دارم بشدت دوستشون دارم و وابستشونم، مشکلم اینه وقتی عصبانی میشم کنترلم رو از دست میدم و بعضی اوقات که پسرم خواهرش و اذیت میکنه یا یطنتی میکنه من از کوره در میرم و میزنمش داد میزنم، چند دقیقه بعد خودم پشیمون میشم گریه میکنم اصلا دوست ندارم این کار و کنم، خیلی با خودم حرف میزنم میگم تو حق نداری مانی و بزنی تو حق نداری داد بزنی آروم باش خیلی خوب پیش میرم اما بخاطر اینکه این دوتا صبح تا شب پیشم هستن و تمون سختیشون رو دوشمه و کار خونه و... و اینکه همسرم خیلی تو بچه داری کمکم نیست باز خستگ بهم فشار میاره و از کوره در میرم عصبی میشم گریه میکنم داد میزنم نمیدونم چیکار کنم باید دارویی مصرف کنم؟ چون من به دخترم شیر هم میدم نمیدونم میتونم دارو مصرف کنم... فقط این موضوع در مورد بچه هام نیست کلن با کسی حرف بزنم بحثم بشه زود عصبی میشم دیگه نمیتونم آروم حرف بزنم فقط داد و بیداد میکنم خودم خسته شدم بیشتر ناراحتیم برای بچه هامه دوست ندارم یه مادر عصبی داشته باشن اوناهم بهمن نگاه میکنن، روشون تأثیر میذاره،،، ببخشید طولانی شد خیلی دلم پر بود و اولین بار بود برای کسی حرف میزدم.