یک ماه قبل گفتین که 30 روز بعد دوباره باهاتون صحبت کنم.
27 روز آسنترا مصرف کردم، الانم 40 روز هست اس سیتالوپرام مصرف می کنم.
این ایام هم کنارش نصف قرص شب و نصف قرص روز از پرفنازین خوردم.
(که مجوع پروسه درمانم تا الان شده 67 روز)
این 30 روز
وضعیت معده م خوب بوده
سنگینی سینه هم ندارم دیگه
غم باد هم دیگه ندارم.
نیاز به آلپرازولام هم پیدا نکردم.
در کل حالم کاملا خوب هست به لطف شما.
فقط 3،4 باری احساس حمله پنیک داشتم که کاملا خفیف بود و قابل اعتنا نبود شایدم اشتباه کردم و چیزی نبوده!
این ایام روزه هم گرفتم و هیچ مشکلی نبود.
سپاس فراوان

در مورد عصبانیت هم نمی دونم چطور توضیح بدم مثلا اگر بچه تو خونه خیلی زیاد بهونه گیری کنه و گریه کنه فقط با یه داد خودم رو تخلیه می کنم و مورد دیگه ای پیش نیومده این ایام که بخوام عصبی بشم.
در مورد هیجان داشتن هنوز مثل قبل هست اگر خبر خوبی بشنوم دوست ندارم یه کجا بشینم و می خوام بلند بشم و راه برم و احساس خودم رو بروز بدم یا با یکی سریعا در موردش صحبت کنم
این جور مواقع دوست دارم دستام رو به صورت سریع بهم بمالم/ دندون هام رو بهم فشار بدم تا تخلیه هیجان کنم.
مثل قبل هم اگر احساس کنم مشاجره ای داره رخ میده سریعا تپش قلب می گیرم، چند روز پیش هم این اتفاق برام افتاد اما مثل ایام قبل از مصرف داروها نبود و سریع تر فروکش کرد و احساس می کنم قابل کنترل تر شده بود.

اما بعضی مواقع (به صورت نادر) مثل همین الان که دارم پیام رو تایپ می کنم یه تنگی نفس خیلی خفیف احساس می کنم که با یک لرزش بدن کاملا ضعیف همراه هست.
و در کل کاملا خوب هستم و فعالیت های معمولی خودم رو مثل همیشه انجام میدم.

(دمپریدون رو هم فقط 7 روز اول هفته استفاده کردم و بعد از بر طرف شدن سنگینی سینه دیگه قطع کردم)

سوالات مشابه
آشفتگی
سلام دلیل اینکه یه نفر نمیتونه یه جا واستاده همش ذهنش پریشونه چیه احساس بی قراری اضطراب همراه با ترس احساس تنهایی نفری که میگم مجرده دلتنگی و بی قراری اینا راه حلش چیه
بیخوابی
سلام .من خیلی وقته مشکله بی خوابی دارم .شب یک ساعت میخوابم بعد بیدار میشم و با اینکه خستم دیگه اصلا تا صبح خوابم نمیبره در طول روزم دائم کسلم.ممنون میشم راهنماییم کنید اگر به قرص احتیاج دارم بگیرم بخورم اگر که مشاوره حضوری لازم هست ... فقط خلاص بشم ازین وضعیت
اشفتگی
برادرم قرص الپرازولام مصرف می کند و موقع خواب دچار کار های عجیب مثلا سرصدا جیق و سرخودش را به زمین میزند و حرف های بی ربطی می زند
بارداری و افسردگی شدید
سلام خانم دکتر.من سه سالی هست که به خاطر افسردگی شدید دارو مصرف میکردم.البته چون بچه شیر میدادم کمتر مصرف میکردم.و متاشفانه دوباره ناخواسته باردار شدم.با بارداری افسردگیم خیلی شدیدتر شد.اصلا کنترلی رو خودم ندارم.من از ابتدای بارداری دارو های قلب و افسردگیم رو قطع کردم آیا مشکلی برای بچه بوجود میاد؟البته داروی هام رو به خاطر دخترم خیلی کم کرده بودم.ویه مدت قطعشون کردم.خیلی ذجر میکشم.و تحمل بارداری بدام خیلی خیلی مشکله.بشدت نگرانم که این موجود بیچاره ضربه بخوره.تورو خدا کمکم کنین