بازگشت به لیست سوالات
ز..
عنوان :

احساس مسئولیت

دکترای روانشناسی سلامت
سلام خانم دکتر من 17 سالمه و از سن خیلی کم احساس مسئولیت نسبت به همه ی اطرافیانم داشتم و تازه متوجه شدم این احساسی که پیدا میکردم و انقدر نگران دیگران وحتی غریبه ها بودم اسمش چیه و به نظر خودم و دوستانم بیش از حد و بیش تر از خودم به دیگران فکر میکنم . مثلا برای مادرم مثئله ی کوچیکی پیش بیاد من هزار برابر حرص میخورم و فکر و خیال میکنم یا مثلا دوستم خیلی بیشتر از خودش نگران اینده و زندگی و درساشم.
تازه به خودم اومدم و وقتی به گذشته واطرافم نگاه میکنم هیچ کس به خصوص دوستام به فکرم نیستن وتا حالا یکبار حتی نصف اون نگرانی هایی که من به خاطرشون داشتم رو نسبت به من ندارن . واین خیلی اذیتم میکنه که ببینم این کارهایی که براشون میکنم به چشمشون نمیاد و ...
خواهش میکنم ی راه حلی بهم پیشنهاد بدین وکمکم کنید . خواهش میکنم .
ببخشید طولانی شد
باسپاس فراوان

سلام به شما نوجوان گرامى

از نظر آسیب شناسى :

این احساس شما در واقع یک نوع وسواس فکرى است که نشأت گرفته از اضطراب شماست که براى رفع اضطرابتون توصیه میکنم روزى یکساعت ورزش کنید


از نظر ساختار شخصیتى و تربیتى :

این احساس شما "مهر طلبى " است یعنى شما نیاز به محبت و توجه و تأیید دیگران دارید بهمین دلیل اینگونه رفتار میکنید

توصیه میکنم تمام کارها و محبتهایى که به دیگران میکنید از این ببعد فقط براى خودتون انجام بدید و کتاب " اعتماد بنفس برتر " رو بخوونید و اعتماد بنفستون رو تقویت کنید تا از خودتون تأییدتون رو بگیرید


موفق باشید

خانم دکتر تمام حرف هایی که گفتید کاملا درسته. خیلی تلاش کردم و میکنم که اعتماد به نفسم رو بالا ببرم و حالا باز خیلی از قبل بهتر شدم .

در مورد اضطرابم بگم که من قبلا تو مدرسه ی نمونه دولتی درس میخوندم و سال 95-96 رو نمیدونم مصلحت چی بود که تیزهوشان دراومدم . اوایل سالی که گذشت چون اکثر بچه ها ی تیزهوشان قبلا باهم دوست بودن و راهنمایی هم در تیزهوشان بودند به خاطر همین رفتار و کارهایی میکردند که خودشون و برتر نشون بدن ومن وچن نفری که تازه در اومدیم اونجا رو بترسونن . به خاطر همین و جو مدرسه و ... هفته ی دوم مهر انقدر حالم بد میشه که تو یک هفته نزدیک پنج کیلو کم میکنم و اصلا اشتها نداشتم و بدنم به خصوص تو مدرسه انقدر داغ میشد که انگار تو اتیشم و ضربان قلبم خیلی بالابود البته تو روز های عادیم ضربان قلبم نسبت به همه بالاتره . اما با این شرایط تونستم نمرات خیلی خوبی بیارم که همه براشون غیر باور بود که با اون شرایطم همچین نمراتی بیارم . متاسفانه تو شهر ما یعنی زنجان روانشناس خوب نیست .

اما به هر حال پیش ی روانشناس رفتم که راضی نبودم اما پیش روانپزشک که رفتم واقعا خوب بود و اصل مشکلم رو که تا اون موقع نمیدونستم رو تشخیص داد که به قول شما استرس و اضطرابه و ی مدتی متورال . کلردیازپوکساید . اسنترا . خوردم که بعد از سه ماه بهتر شدم و تونستم با مدرسه و اضطرابش کنار بیام و لی وقتی عید قرص ها رو با دستور پزشکم قطع کردم دوباره شروع شد . و وقتی دیدم با قرص نمیتونم خوب شم دیگه پیش پزشکم نرفتم ولی واقعا تحمل اینکه انقدر سر هر موضوعی به خصوص درسام بدنم داغ بشه و کنترلم و از دست بدم سخته . واز حالا روزام و باترس اینکه دوباره مدرسه میخوام برم میگذرونم تو رو خدا کمک کنید . به خاطر اینکه نمیخوام مادرم و خانوادم دوباره نگرانم بشن هیچ حرفی پیششون نمیزنم ولی واقعا تحملش سخته .

ممنون از شما که برای حرفام وقت میذارید .
خانم دکتر خواهش میکنم کمکم کنید خواهش میکنم

زهرا خانم گرامى

اگر میخواهید بدون مصرف دارو اضطرابتون رو درمان کنید دو کار باید بکنید:

1- روزى یکساعت ورزش کنید

سه روز در هفته شنا کنید

سه روز در هفته پیلاتس برید


2- فارغ از ارزیابى و نمره فقط براى یادگیرى خودتون درس بخوونید

و روزى بیست بار بگید نمره فداى سرم

خیلی ممنون خانم دکتر .

ببخشید برای همون احساسی که گفتید منظورم مهرطلبیه چیکارکنم. چیکار کنم که دیگه انقدر نیازمند محبت وتوجه دیگران نباشم؟؟

براتون گفتم که تمام محبتهایى که به دیگران میکنید براى خودتون بکنید

باتشکر فراوان از شما



سوالات مشابه


روحی

سلام خسته نباشید من 21سالمه پسرم .خاستم خدمتتون بگم ک حالات روحی منفی دارم همش ناراحتم گوشه گیرم ساکتم اصلا اعتماد به نفس ندارم فک میکنم سربار خانوادم دلم داره میترکه خانوم دکتر دست خودم نیست لطفا بگید چیکار کنم

دارواعصاب

سلام خسته نباشین.یک سوالی دارم من حدود6سال دارواعصاب مصرف میکنم.قرص ریتالین فولکستین ولافکسین سیلتوپرام قرص oxab.گاپاپنتن.خب هردفعه بهم نساخته.ولی الان یک مدت قطع کردم.هی توگوش هام سنگین بیشترطرف عصر.هردفعه توقفسه سینه ام تیرمیکشه الانم خیلی چاق شد.قبلا53 کیلوبودم الان شدم67کیلو.خیلی دارم اذیت میشم.

افسردگی و اضطراب

باسلام چند سال است که افسردگی دارم از پارسال دچار اضطراب و ترس شدید از بیماری شده م به دکتر روانپزشک مراجعه کردم قرص ایمی پرامین و سیتالوپرام و آلپرازولان و امگا3دادند بعد از دوماه بهبود یافتم داروهارا سرخود قطع کردم....الان جند روز است میترسم دیوانه شوم و فراموشی بگیرم چاره چیست؟

مغز درد

خودمو دوس ندارم ،از خودم بدم میاد ،زندگیه سختی داشتم تو بچگیم،احساس زشتی میکنم،هیچ دوستی ندارم،شبا گریه میکنم،به مردن فکر میکنم،با بارون حالم بد میشه گریم میگیره.مختصر و مفید:)

افسردگی

سلام خسته نباشید یکسال و نیم پیش با کسی آشنا شدم ک مشکل عصبی داشت و من متاسفانه خیلی متوجه شدم توی اون مدت بهم تجاوز کرد کل زندگیمو تغیرداد کتک میزد گوشیم و شکست لوازم آرایشمو هیجا نمی زاشت برم باکسی معاشرت کنم به درجه ای رسیدم ک ازش نفرت پیداکردم وازش جدا شدم خیلی تهدیدمیکرد ولی دیگ اهمیتی نداشت منم عصبی شده بودم الان یک ماه ازاینک حذفش کردم میگذره خیلی گوشه گیر شدم مادرم با اینک در جریان بود اصلا درکم نمیکنه و همش باهام بحث میکنه همش یا خودمو بابیرون رفتن مشغول میکنم یا توی اتاق موزیک واقعا نمیدونم باید چیکارکنم همه دلمو میزنه حضورشون