وسواس فکری و اضطراب

قرص های ضد افسردگی

سلام عزیزم،،من 6ماهه داروهای ضد افسردگی مصرف میکنم البته بطور نامتناوب،،چون دو تا دکتر اولی که رفتم خوب نبودن،،ولی داروهای دکتر سوممو بطور مرتب و یه ماهه که میخورم،،ولی الان دیگه حالم کاملا خوبه،و وقتی این داروهارو میخورم کسل و خسته میشم و انگاری خیلی قوین مغزم یجوری میشه،،اینم بگم که واسم طلسم گرفتن که افسرده شدم،،البته شما این چیزارو قبول ندارین ولی خداوند تو قرآنم گفته،،و یکی از علائمشم افسردگیه،،البته خیلی از علائم دیگه رو هم داشت که منم داشتم،،خلاصه تو اون مدت من هر چی داروهم استفاده میکردم اصن روم تاثیری نمیذاشت،،میدونم تاثیرشون بعد از سه هفته شروع میشه،،ولی از وقتی باطل السحری که دستور امام علی بودو تهیه کردم کاملا مثل گذشته شدم و این داروهائیم که روم تاثیری نمیذاشت،،الان خیلی چیزای قوین که کلا یجوری میشم،،الان میخوام ترکشون کنم ممنون میشم روند ترک کردنشونو واسم بگین،،اسم قرصام:سر ترالین 100،دو عدد در شبانه روز،یکی ظهر و یکی شب،،ترانکوپین 25 دوعدد در شبانه روز،یکی ظهر و یکی شب،،لاموژین 25 دوعدد در شبانه روز،،یکی ظهرو یکی شب،،و قرص زیر زبانی ملاتونین شب قبل خواب

ترک داروی کلونازپام(بخاطر عوارض زجراورش)

سلا، بنده نزدیک دوسال هست که قرص کلونازپام 1 میلی مصرف می کنم، بخاطر حملات پانیک برای من تجویز شد این دارو، اما بخاطر عوارض شدیدش( پرخاشگری زیاد و حساسیت بالا وکاهش تمرکز) از شش ماه پیش ،هر ماه یک چهارم کم کردم تا اینکه ب دور 0.25 میلی گرم رسوندم (هرشب) ولی بعد دو سه روز دچار حملات پانیک میشدم و مجبور شدم باز 0.5 هر شب استفاده کنم. اما واقعا زندگیم دچار بحران کرده این قرص، تمنا دارم یک داروی جایگزین معرفی کنید تا بتونم کم کم ترک کنم ،چون دانشجوام و کار میکنم و زندگی زناشوییم هم واقعا دچار مشکل کرده . ممنون از زحماتتون

پیش از ازدواج

من دختری بیست و نه ساله هستم که با پسری در حال حاضر سی ساله به مدت هفت سال دوست بودم ما باهم تفاوتای مذهبی و بعضی جاها فکری به گفته ایشون داریم من ایشون رو دوست دارم اونم منو دوست داره سر اختلافاتمون توافق کردیم و اومدن خواستگاری پدر پسر مخالفت کرده و پسره با پدرش بارها جرو بحث کرده ولی نتونسته باباشو راضی کنه و اخر سر مجبورشده از خیر ازدواج با من بگذره من یا اون آقا پسر چیکار میتونیم بکنیم ،پسره نمیتونه بدون رضایت پدرش ازدواح کنه و اینکار رو شاید بی احترامی میدونه

روانی

سلام خانم دکتر من یه دختر19سالم، که در حال تحصیلم، یک سال پدرم فوت شده و چهار سال نمیدونم چی میخوام، شرایط خانوادم داغون و هیچ کس ثبات نداره، مادرم از بیماری عصبی شدید رنج میبره و برادرام هرکودم پای زندگی خودشونن، ، هروقت مشکل پیش میاد چون من تک دختر هستم و بچه اخر سر من خالی میشه، سه تا برادر دارم، و ازدواج کردن ، یکیش ازدواج ناموفق داشته، و یکی دیگش مشکل داره، خانم دکتر همه با من بحث میکنن مادرم با من خوب نیس بارها گفتع من نمیخواسته و من خیلی متنهم به کارای میشم ک نکردم، برادرام من ادم نمیدونن و مشکلات مامان سر من خالی میکنن، خودم قبلا سه تا مرگ دیدم یکی تنها دوستم ک از بچگی باهم بودیم تو کلاس تو بغلم مرد یکی دوستم تو مسابقه جلوم یکیم پدرم ک پاین پاش بودم، از لحاظ روحی به شدت افسرده شدم، خیلی امید ب زندگی ندارم یعنی کلا امیدی ندارم، دوست دارم تنها زندگی کنم درس بخونم کار کنم، شرایط خانوادم اصلا خوب نیست چون هر چیزی اشتباه، منظورم این نمیتونم اصلا حرف بزنم چون مادرم ناراحت میشه مقصر همه چیز منم و من واقعا دیگه حس میکنم نبودم واس خانواده بختر چون همش منت میزارن همش میگن تو نبودی بهتر بود، یا ما بچه نمیخواسیم، هر چیزی ک شما فکر کنید، من واقعا داغون شدم گاهی درد های شدیدی تو قلبم حس میکنم مدام کابوس میبینم بار ها شده ناله کنم توی خواب، حافظم کوتاه شده هرچیزی که بهم میگن یادم میره، ناخون خوری دارم عصبی شدم، همش دلم میخواد تنها برم یه جا کسی کارم نداشته باشه، نمیدونم چیکار کنم واقعا اگه میتونسم یکم ارامش پیدا کنم ، جونم میدادم، مادرم همش من تهدید میکنه ک ولم میکنه یا میگه من سر بارم هر چیزی و حمایتی از طرف کسی ندارم، حتی دوست رفیقیم ندارم بیشتر تو مجازیم و تنها تر شدم، تروخدا کمکم کنید بارها خود کشی کردم ناموفق بوده

اضطراب و استرس

سلام خسته نباشید من دبیرستانی هستم و الان دارم برای کنکور میخونم ولی اکثر اوقات اصلا تمرکز ندارم و نمیتونم به خوبی مطالعه کنم و مطالب زود یادم میره از طرفی در کلاس و امتحانات هم فوق العاده دچار استرس میشم و اکثرا به همین دلیل نمیتونم تمرکز کنم برای درس خوندن ممنون میشم راهنماییم کنید