بازگشت به لیست سوالات
ن.ج
عنوان :

روان

دکترای روانشناسی سلامت
سلام و خسته نباشید من 24 سالمه و مجردهستم یک بار در سن 19 سالگی از طرف پسر داییم بهم ابراز عشق شد و من به شدت عاشق ایشان شدم اما به دلیل مشکلات از سمت زن داییم نتونستیم ازدواج کنیم و من بعد از این جریان بشدت افسرده شدم و تا مدت ها بی هدف فقط می خوابیدم حتی این افسردگی در ظاهرم هم تاثیر داشت و موهام خیلی ریخت بعد از 1 سال الان با یک پسری آشنا شدم که خیلی خوبه از همه لحاظ اما مشکلات مالی و خانوادگی زیادی داره و حتی 2 سال هست به دلیل مشکلات مالی نتونسته به دیدن من بیاد با این که هردو ساکن تهرانیم و در یک دانشگاه درس می خونیم و من از این موضوع خیلی رنج می برم
من هنوز هم بعد از گذشت 4 سال از قصه پسرداییم هنوز هم فکرم پیشش هست و خیلی غصه می خورم نمیتونم فراموشش کنم الان هم سرکار میام هم دانشجوی ارشد هستم اما خیلی احساس خستگی میکنم هیچ چیز خوشحالم نمی کنه برخلاف هم سن و سال های خودم به ازدواج فکر نمی کنم و دوس ندارم از خرید رفتن بیزارم و هر کاری که دلم می خواد و دوستش دارم نمی تونم انجام بدم مثلا نقاشی کردن رو خیلی دوس دارم اما چون کار میکنم نمیتونم کلاس برم و شرایط مالی هم به دلیل وجود شهریه دانشگاه نیست خواهش می کنم کمکم کنید من خیلی از زندگی خستم دلم میخواد ذهنم راحت باشه دوس دارم با این پسری که آشنا شدم یک زندگی خوب تشکیل بدم و بتونم خوشبخت باشم

با سلام
فکر نمیکنید باز هم دارید اشتباه گذشته رو مرتکب میشید و وقت و احساس خودتون رو روى یک آدم اشتباهى میگذارید؟
بهتره با درس و کار و ورزش این فرد را هم کنار بگذارید تا بعد از مدتى فرد مناسب دیگرى که مشکلى براى شروع زندگى ندارد رو پیدا کنید




سوالات مشابه


افسردگی

سلام وقت بخیر صدری هستم مدتی هست احساس افسردگی دارم خوشحال نیستم، همش یه جوریم، دلم می خواد یه کار کنم بهتر شم

افسردگی

سلام دکتر ،من دختر 22 ساله هستم ک دانشجوام،من مشکلات زیادی دارم مثلا 1.از همه چیز میترسم مثل مردن و اینکه قرص بخورم خفه شم،برای همین با اینکه 22 سالمه قرص تا حالا نخوردم یا جویدم که این موضوع اذیتم میکنه 2.نظر دیگران خیلی برام مهمه و اینکه اصلا نباید ناراحت بشن وگرنه من خودمو خیلی سرزنش میکنم 3.همیشه ناراحتم و آماده ی گریه کردن. 4.مشکلات کوچیک منو از ما درمیاره تا جایی ک خیلی حدی ارزو میکنم بمیرم 5.خیلی زود عصبانی میشم و خیلی به دل گیرم خیلی زیااااد 6.در برقراری ارتباط و ادامه ی صحبت خیلی مشکل دارم حتی با اعضای خانوادم هم نمیتونم صحبت کنم 7.از خودم بدم میاد و اصلا خودمو دوس ندارم و هیچ اعتماد ب نفسی ندارم 8.چندین ساله این مشکلاتو دارم و الان هم بدتر شدن.

استرس و خستگی

سلام خانم دکتر من پسری 30 ساله هستم دو ساله ازدواج کردم مشکلم اینه همیشه با کوچکترین چیز دلم میگیره استرس زیادی دارم بعد از هر کاری زود خسته میشم و کم تحملم مثلا ماشینم خرابه دوست دارم زود درست شه میرم بانک دوست ندارم وایسم با خانومم میرم خرید دوست دارم زود تموم شه میرم دکتر زود باید نوبتم شه استانه تحملم کنه و استرس هم زیاد دارم لطفا راهنمایی کنین ممنون میشم

ترک سیگار

سلام خانم دکتر برای کسی که میخاد سیگار رو ترک کنه حالا جز اون اراده ای ک باید داشته باشه باید دیگه چکار کنه ک دوباره برنگرده و این سیگار و از سرش بیوفتع ؟ تو گوگل دیدم نوشته بود باید ویتامینای A.B5.C.E مصرف کنه ینی ی مولتی ویتامین بخوره خوب میشع؟ این نیکوتینی ک از سیگار مصرف کرده ازبین میره؟ وقتایی ک عصبانی میشه سریع میره چندتا پاکت سیگار مصرف میکنه بهش میگم نکن خوب نیست میگه نمیتونم باید اروم شم نیکوتین داره بهش عادت کردم نمیتونم ترکش کنم چیکار کنم بنظرتون؟

افسردگی و پرخاشگری

سلام خانم دکتر ازینکه وقتتونو برام اختصاص میدید ممنونم.خانم دکتر من خانمی 28 ساله هستم در حال حاضر توو مرخصی زایمانم شغلم پرستاریه.دکتر پسرم 9 ماهشه بعد زایمان افسردگی زایمان گرفتم تقریبا بعد از 3 ماه یه پزشکی برام قرص سرترالین شروع کردن دوز 50 میلی گرم یه مدتی خوب بودم م شاد بودم خوش اخلاق بودم اما دوباره علائم افسردگیم برگشته احساس پوچی میکنم حس میکنپ دیگه کارامد نیستم توو خودمم توو گلوم همش بغضه دوس دارم تنها باشم فقط گریه کنم عاشق بچمم اما وقتی گریه میکنه خیلی شدید عصبی میشم سرش داد میزنم خودمو میزنم دوبارم پسرمو زدم خیلییی ناراحتم اون لحظه کنترلمو از دست میدم خانم دکتر بچم کوچیکه نمیتونم ویزیت حضوری برم ولی قبول دارم که روانم مشکل پیدا کرده .خوابم خوبه فقط شبا پسرم بیدار میشه عصبی میشم منم شیردهی ندارم شیر خشک میخوره.