بازگشت به لیست سوالات
ع.د
عنوان :

سردرد و خواب الودگی و استرس

متخصص روانپزشکی
20سال سن دارم که دوساله دچار بیماری اضطراب وافسردگی شدم و الان هم دارو های والپروات سدیم 500روزی یکی و ولبان150روزی سه تا وMatoride36روزی یه عدد مصرف می کنم مشکل من از اینجا شروع شد که چند ماهی توی خوابگاه سخت گیری و هر روز دعوای مدیر و ... و مهم تر از همه مانع رفتن ما به سالن مطالعه شدند به خاطر سو استفاده ی چند تا از هم اتاقی هام که تو اون شرایط ناخوداگاه گریه می کردم دائم تصویر همون اشخاصی که مقصر بودن تو ذهنم بود و حرف ها و توهین های مسئولان ومن سه ماه تو همین شرایط بودم تا اینکه برگشتم خونه دیدم داره خاطرات اون روز ها اذیتم می کنه دیدن افراد و مکان ها و صداها و... هر چیزی که در اون دوران دیده بودم الان دوباره دیدن و شنیدنشون خیلی حالم رو بد می کرد و دائم گریه می کردم MRIو نوار مغز و ازمایشات مربوط به کم کاری تیروئید و ... انجام دادم و برحسب نتیج اونا خلاصه برگی که هنگام ترخیص دادن فلوکستین و الانزاپین و بوسپیروکس بود و اینکه طی این 28ماه(دوره بیماری تا الان) داروهای زیادی رو مصرف کردم مثل سرترالین و پروپرانولول وپرفنازین و دلوکستین و لیتیم و مدافینیل و گاباپنتین و پرگابالین و سیتالوپرام و اس سیتالوپرام و نورتریپتیلین و همینا یادمه سال اول بیماری همزمان با اولین کنکورم بود که از دیماه 94که حالم بد بود کم کم مطالعه رو ول کردم تا دیگه از فروردین 95 کلا کنار گذاشتم علتش هم این بود که کتاب رو که باز می کردم دقیقا حال بدم رو که قبلا در هنگام تدریس یا مطالعه داشتم به یادم می افتاد و حالم بد می شد و ذهنم طوری درگیر می شد که اصلا متوجه چیزی نبودم و بی اختیار گریه می کردم تا اینکه مهر 96دوباره رفتم سراغ کتابام که طی مهر و نصف ابان استرس شدیدی من رو گرفت طوری که نشسته نمی تونستم مطالعه کنم و دائم قدم می زدم سعی می کردم بیشتر روز ها بیرون از خونه باشم و تپش قلب شدید گرفتم که تو اون موقع من والپروات سدیم و دلوکستین مصرف می کردم دوباره دارو هام رو تغییر دادم و دلوکستین حذف شد و ولبان وپروپرانولول اضافه شد تقریبا وسط های اذر ارامشم بیشتر شده بود ولی خواب زیاد نگرانم می کرد حتی تا 18 و 19 ساعت در شبانه روز هم می رسید همین طور ادامه داشت روزی بود که اصلا مطالعه نداشتم و روزایی هم بود که 7یا8ساعت مطالع داشتم دی ماه از طرفی کلی از بقیه ی رقبا عقب مونده بودم و سرعتم پایین بود و اینکه دوباره داشتم به همون مباحثی می رسیدم که تو روزهای حال بد اونا رو خونده بودم و ترس اینکه نکنه مطالع این مباحث دوباره حالم رو بد کنه باعث شد کلا دوباره ول کنم درس خوندن رو واز نیمه ی دوم اسفند (96درد هام شروع شد روز اولش کم بود که دوباره به پزشکم مراجعه کردم همون دارو هایی رو که دارم مصرف می کنم رو تجویز کردن ولی بعد ها به قدری شدید شد که روزی دو یا سه تا ایبوپروفن یا استامینوفن ومسکن های دیگه هم اروم نمی کردم یعنی بعد از خوردن مسکن چند ساعتی کسل و خواب الود می شدم و می خوابیدم دوباره سردرده شروع می شد الان هم که داره تقریبا یه ماه می گذره همونطور ادامه داره از طرفی م الان مشکلاتی تو خانوادم به وجود اومده که ناراحتی من رو چند برابر کرده طوری که شب ها تا صبح بیدارم و طول روز می خوابم و خوابم هم بریده بریده و همراه با کابوس و دائم از خواب می پرم اکثر روز ها گریه می کنم روز به روز هم که داره به کنکور نزدیک تر می شه داره حالم بدتر می شه و برای نجات از این شرایط تنها راهکارم اینه که خودم رو به خواب بزنم یعنی به نظر شما می خواد دوباره وضعیت سال دوسال قبلم برگرده؟برای سردردم چیکار کنم این همه قرص مسکن عواقبش می خواد چی بشه؟چه راهکاری می تونید به من بدید که بتونم اوضاعم را تغییر بدهم ؟نمی شه که هر سال تو کنکور شرکت کنم و همین وضعیت ادامه داشته باشه و اینکه راهکار برای وضعیت کسل بودنم؟؟نمی دونم اب سرد به صورتت بزنی و دوش اب ولرم و ورزش و هیچ کدوم حالم رو تغییر نمی ده یعنی همین که برمیگردم خونه همون کسلی و بی حوصلگی سراغم می یاد؟ واینکه والپروات سدیم برای درمان چه بیماری می باشد ؟من تا جایی که می دونستم فکر می کردم برای بیماری صرع می باشد یعنی من علائم صرع رو دارم؟!!

با سلام واحترام، درخصوص موارد مطرح شده توصیه میکنم جهت بررسی دقیقتر شرایط و در صورت نیاز تنظیم داروها به همکار متخصص روان پزشکی معالج مراجعه کرده موارد مطرح شده و شرایتتان را با ایشان در میان بگذارید تا اقدامات لازم در این خصوص انجام گیرد.




سوالات مشابه


افسردگی

سلام وقت بخیر صدری هستم مدتی هست احساس افسردگی دارم خوشحال نیستم، همش یه جوریم، دلم می خواد یه کار کنم بهتر شم

افسردگی

سلام دکتر ،من دختر 22 ساله هستم ک دانشجوام،من مشکلات زیادی دارم مثلا 1.از همه چیز میترسم مثل مردن و اینکه قرص بخورم خفه شم،برای همین با اینکه 22 سالمه قرص تا حالا نخوردم یا جویدم که این موضوع اذیتم میکنه 2.نظر دیگران خیلی برام مهمه و اینکه اصلا نباید ناراحت بشن وگرنه من خودمو خیلی سرزنش میکنم 3.همیشه ناراحتم و آماده ی گریه کردن. 4.مشکلات کوچیک منو از ما درمیاره تا جایی ک خیلی حدی ارزو میکنم بمیرم 5.خیلی زود عصبانی میشم و خیلی به دل گیرم خیلی زیااااد 6.در برقراری ارتباط و ادامه ی صحبت خیلی مشکل دارم حتی با اعضای خانوادم هم نمیتونم صحبت کنم 7.از خودم بدم میاد و اصلا خودمو دوس ندارم و هیچ اعتماد ب نفسی ندارم 8.چندین ساله این مشکلاتو دارم و الان هم بدتر شدن.

استرس و خستگی

سلام خانم دکتر من پسری 30 ساله هستم دو ساله ازدواج کردم مشکلم اینه همیشه با کوچکترین چیز دلم میگیره استرس زیادی دارم بعد از هر کاری زود خسته میشم و کم تحملم مثلا ماشینم خرابه دوست دارم زود درست شه میرم بانک دوست ندارم وایسم با خانومم میرم خرید دوست دارم زود تموم شه میرم دکتر زود باید نوبتم شه استانه تحملم کنه و استرس هم زیاد دارم لطفا راهنمایی کنین ممنون میشم

ترک سیگار

سلام خانم دکتر برای کسی که میخاد سیگار رو ترک کنه حالا جز اون اراده ای ک باید داشته باشه باید دیگه چکار کنه ک دوباره برنگرده و این سیگار و از سرش بیوفتع ؟ تو گوگل دیدم نوشته بود باید ویتامینای A.B5.C.E مصرف کنه ینی ی مولتی ویتامین بخوره خوب میشع؟ این نیکوتینی ک از سیگار مصرف کرده ازبین میره؟ وقتایی ک عصبانی میشه سریع میره چندتا پاکت سیگار مصرف میکنه بهش میگم نکن خوب نیست میگه نمیتونم باید اروم شم نیکوتین داره بهش عادت کردم نمیتونم ترکش کنم چیکار کنم بنظرتون؟

افسردگی و پرخاشگری

سلام خانم دکتر ازینکه وقتتونو برام اختصاص میدید ممنونم.خانم دکتر من خانمی 28 ساله هستم در حال حاضر توو مرخصی زایمانم شغلم پرستاریه.دکتر پسرم 9 ماهشه بعد زایمان افسردگی زایمان گرفتم تقریبا بعد از 3 ماه یه پزشکی برام قرص سرترالین شروع کردن دوز 50 میلی گرم یه مدتی خوب بودم م شاد بودم خوش اخلاق بودم اما دوباره علائم افسردگیم برگشته احساس پوچی میکنم حس میکنپ دیگه کارامد نیستم توو خودمم توو گلوم همش بغضه دوس دارم تنها باشم فقط گریه کنم عاشق بچمم اما وقتی گریه میکنه خیلی شدید عصبی میشم سرش داد میزنم خودمو میزنم دوبارم پسرمو زدم خیلییی ناراحتم اون لحظه کنترلمو از دست میدم خانم دکتر بچم کوچیکه نمیتونم ویزیت حضوری برم ولی قبول دارم که روانم مشکل پیدا کرده .خوابم خوبه فقط شبا پسرم بیدار میشه عصبی میشم منم شیردهی ندارم شیر خشک میخوره.