بازگشت به لیست سوالات
م.م
عنوان :

اعصاب

متخصص روانپزشکی
با سلام بنده نظامی هستم مدتی است که بسیار فکر میکنم و طوری که انگار با کسی درحال درگیری هستم شخصی که دیده نمیشود و درون من است من رووادار به کارهایی که نمیخوام میکنه البته از قبل بوده ولی من بهش مسلط بودم ولی باتوجه به شرایط الانم که کارم با مردمه و عصبی میشم اختیارش از دستم بیرون امده از بس منو با سوالاش و خواسته هاش درگیر میکنه مجبور میشم باخودم یا درذهنم باهاش حرف بزنم حدود شش ماه قبل از بس باخودم یا همون صدایی که از ذهنم میاد و بهم راههای خلاف و بیرون از قاعده چه در کار و چه در زندگی میده بهم غلبه کرد وباعث شد که شش ماه سرکار نرم دوماه در بیمارستان اعصاب بستری بودم چند مرتبه ای سی تی شدم کمی بهتر شدم نمیتونم با اطرافیانم ا تباط برقرار کنم گوشه گیر شدم خیلی خیلی زود از کوره در میرم ولی در محل کار بخاطر اینکه به موقعیت شغلیم اسیب نرسه تو خودم میریزم که تو تنهایییم با درگیر شدن خودم باخودم شدت پیدا میکنه ازش میترسم همش میگم شاید ی هو ی کاری دستم بده هر لحظه وثانیه رو مخمه نمیتونم تحملش کنم درگیری بیرون از محل کار زیاد دارم ولی تو اداره مجبورم خودمو اروم نشون بدم به محض امدن سرکار شدت پیدا میکنه همش میگه تو نمیتونی کار کنی خودتو بکش خود زنی کن البته دومرتبه خودکشی ناموفق تو بیمارستان داشتم کمکم کنید بگید مشکلم چیه چیکار کنم میترسم برم دکتر بگن دیونه هست من مجردم از ادامه زندگیم میترسم

سلام.حتما باید بری پیش روانپزشک و روانشناس درمان بشی.دچار وسواس فکری شدید شدی

جناب دکتر بهم گفتن اسکیزوفرنی هاد داری یعنی چی جان عزیزت زحمت بکش بهم بگو

نه چیز خطرناکی نیست با درمان خوب میشه.وسواس فکریه




سوالات مشابه


افسردگی

سلام وقت بخیر صدری هستم مدتی هست احساس افسردگی دارم خوشحال نیستم، همش یه جوریم، دلم می خواد یه کار کنم بهتر شم

افسردگی

سلام دکتر ،من دختر 22 ساله هستم ک دانشجوام،من مشکلات زیادی دارم مثلا 1.از همه چیز میترسم مثل مردن و اینکه قرص بخورم خفه شم،برای همین با اینکه 22 سالمه قرص تا حالا نخوردم یا جویدم که این موضوع اذیتم میکنه 2.نظر دیگران خیلی برام مهمه و اینکه اصلا نباید ناراحت بشن وگرنه من خودمو خیلی سرزنش میکنم 3.همیشه ناراحتم و آماده ی گریه کردن. 4.مشکلات کوچیک منو از ما درمیاره تا جایی ک خیلی حدی ارزو میکنم بمیرم 5.خیلی زود عصبانی میشم و خیلی به دل گیرم خیلی زیااااد 6.در برقراری ارتباط و ادامه ی صحبت خیلی مشکل دارم حتی با اعضای خانوادم هم نمیتونم صحبت کنم 7.از خودم بدم میاد و اصلا خودمو دوس ندارم و هیچ اعتماد ب نفسی ندارم 8.چندین ساله این مشکلاتو دارم و الان هم بدتر شدن.

استرس و خستگی

سلام خانم دکتر من پسری 30 ساله هستم دو ساله ازدواج کردم مشکلم اینه همیشه با کوچکترین چیز دلم میگیره استرس زیادی دارم بعد از هر کاری زود خسته میشم و کم تحملم مثلا ماشینم خرابه دوست دارم زود درست شه میرم بانک دوست ندارم وایسم با خانومم میرم خرید دوست دارم زود تموم شه میرم دکتر زود باید نوبتم شه استانه تحملم کنه و استرس هم زیاد دارم لطفا راهنمایی کنین ممنون میشم

ترک سیگار

سلام خانم دکتر برای کسی که میخاد سیگار رو ترک کنه حالا جز اون اراده ای ک باید داشته باشه باید دیگه چکار کنه ک دوباره برنگرده و این سیگار و از سرش بیوفتع ؟ تو گوگل دیدم نوشته بود باید ویتامینای A.B5.C.E مصرف کنه ینی ی مولتی ویتامین بخوره خوب میشع؟ این نیکوتینی ک از سیگار مصرف کرده ازبین میره؟ وقتایی ک عصبانی میشه سریع میره چندتا پاکت سیگار مصرف میکنه بهش میگم نکن خوب نیست میگه نمیتونم باید اروم شم نیکوتین داره بهش عادت کردم نمیتونم ترکش کنم چیکار کنم بنظرتون؟

افسردگی و پرخاشگری

سلام خانم دکتر ازینکه وقتتونو برام اختصاص میدید ممنونم.خانم دکتر من خانمی 28 ساله هستم در حال حاضر توو مرخصی زایمانم شغلم پرستاریه.دکتر پسرم 9 ماهشه بعد زایمان افسردگی زایمان گرفتم تقریبا بعد از 3 ماه یه پزشکی برام قرص سرترالین شروع کردن دوز 50 میلی گرم یه مدتی خوب بودم م شاد بودم خوش اخلاق بودم اما دوباره علائم افسردگیم برگشته احساس پوچی میکنم حس میکنپ دیگه کارامد نیستم توو خودمم توو گلوم همش بغضه دوس دارم تنها باشم فقط گریه کنم عاشق بچمم اما وقتی گریه میکنه خیلی شدید عصبی میشم سرش داد میزنم خودمو میزنم دوبارم پسرمو زدم خیلییی ناراحتم اون لحظه کنترلمو از دست میدم خانم دکتر بچم کوچیکه نمیتونم ویزیت حضوری برم ولی قبول دارم که روانم مشکل پیدا کرده .خوابم خوبه فقط شبا پسرم بیدار میشه عصبی میشم منم شیردهی ندارم شیر خشک میخوره.