بازگشت به لیست سوالات
ع.ر
عنوان :

کم رویی و نداشتن اعتماد به نفس

متخصص روانپزشکی
کم رویی و نداشتن اعتماد به نفس
خجالت کشیدن مشکلات در روابط اجتماعی

نیاز به جلسات روانشاسی هست




سوالات مشابه


احساس مسئولیت

سلام خانم دکتر من 17 سالمه و از سن خیلی کم احساس مسئولیت نسبت به همه ی اطرافیانم داشتم و تازه متوجه شدم این احساسی که پیدا میکردم و انقدر نگران دیگران وحتی غریبه ها بودم اسمش چیه و به نظر خودم و دوستانم بیش از حد و بیش تر از خودم به دیگران فکر میکنم . مثلا برای مادرم مثئله ی کوچیکی پیش بیاد من هزار برابر حرص میخورم و فکر و خیال میکنم یا مثلا دوستم خیلی بیشتر از خودش نگران اینده و زندگی و درساشم. تازه به خودم اومدم و وقتی به گذشته واطرافم نگاه میکنم هیچ کس به خصوص دوستام به فکرم نیستن وتا حالا یکبار حتی نصف اون نگرانی هایی که من به خاطرشون داشتم رو نسبت به من ندارن . واین خیلی اذیتم میکنه که ببینم این کارهایی که براشون میکنم به چشمشون نمیاد و ... خواهش میکنم ی راه حلی بهم پیشنهاد بدین وکمکم کنید . خواهش میکنم . ببخشید طولانی شد باسپاس فراوان

مشاوره

با سلام و خسته نباشید خدمت شما من خانم 26 ساله ای هستم ک در گذشته یک ازدواج ناموفق داشتم ، درحال حاضر با فردی آشنا شدم ارتباط ما ب صورت مجازیه و قرار شده در آینده نزدیک همدیگه رو ببینیم و از طریق تلفن هم در تماس هستیم ،، ایشون میگن مطمئنن ک خونواده م مخالفت میکنن چون من قبلأ ازدواج داشتن، میگن نمیخوام علاقه مون بیشتر شه و بعد نشه کاری کرد ، ب همین خاطر میخوان با خونواده شون این موضوع و مطرح کنن ، تا تکلیف مشخص شه ، من بهشون گفتم ک با ی مشاور ، مشورت کنن تا راه درست پیش پاشون قرار بدن ،،، میخواستم بدونم ب نظر شما بیان این موضوع باید چ جوری باشه با توجه ب اینکه ایشون میگن خونواده شون رو ی سری از مسایل حساسن ،، چ جوری بیانش کنن یا از چ طریقی زمینه رو آماده کنن برای مطرح کردن این موضوع با خونواده شون ،،، ممنون میشم راهنماییم کنید

عدم تمایل به مهد کودک

با سلام و وقت بخیر من یک فرزند 2 سال و 10 ماهه دارم که بعلت شغلم مجبورم پسرمو صبح ها مهدکودک بذارم من با تمام مهد ها یک ماه اول رو مشکل ندارم اما بعد از یک ماه اون مهد برای پسرم طبیعی میشه و علاقه ای به رفتن نداره و همش میگه مامان منو با خودت ببر و مهدکودک نذار منم برای کارم مجبورم حتما شیفت صبح بچمو مهد بذارم چون وقتی خونه ست اصلا نمیذاره من به کارام برسم و همش باید به خرده فرمایشات او برسم. لطفا راهنماییم کنید که چطوری راضیش کنم او با رضایت خودش در مهد بمونه و مجبور نشم با گریه اونو تو مهد رها کنم؟ با سپاس

اعصاب

سلام آقای دکتر خسته نباشید من ی دوستی دارم وکیل چند ماهی باهاش کار میکنم میگه مریضی استرس داره قرص فلوکسیتین وپرپرانول میخوره حرکات ورفتار عجیبی داره میگه تنهایی میترسم دوقدم راه برم ولی روز بعد خودش تنهایی ی مسیر طولانی رو میره یا اینکه میگه میترسم تنهایی رانندگی کنم حتماباید همراه من باشی فردای اون روز مثلا باهم رفتیم ی شهری کارمون طول میکشه منو میذاره کارارو انجام بدم خودش از این سر شهر به اون سر شهر تنها میره اقای دکتر همچین مرضی حقیقت داره آیا این خانم راست میگه؟رفتارش بخاطر مریضیشه یا نه ؟من 6ماه دارم باهاش کار میکنم اعصابم بکلی بهم ریخته .میشه لطفا منو راهنمایی کنید خیلی خیلی ممنون میشم اگه جوابمو بدین

مصرف دپاکین،سرترالین،ولبان و پرفنازین

با درود بی پایان و آرزوی بهترینها از تیر ماه 89 زیر نظر روانپزشک بودم و هر دو یا یکساله مشکل پانیک اضطراب ترس از آینده لرزش کم بدن و دست بی اشتهایی ترس از محیط کار تنفر از برخی اشخاص و جاها و وحشت بسراغم می آید اکنون یکسالی است که با کمک به خودم خیلی خیلی خوبم وسیگارم رو هم ترک کردم آیا این داروهارا که به ترتیب روز و شب و دپاکین 200 و ولبان 150 و سرترالین 100 و پرفنازین 2 برای هرروز میباشد را ادامه دهم یا نه با سپاس بسیار.