بازگشت به لیست سوالات
م.ط
عنوان :

مشکلات خانوادگی

متخصص روانپزشکی
با سلام من دختری 17ساله ام که توی خانواده ای زندگی میکنم که همه چیز رو برای دختر عیب میدونن و من از تمام حق های عادی ای که دختر های هم سن من دارن محرومم. تو دوره ای که دخترای های هم سن هرشب پارتی های شبانه و استخر های مختلط میرن و هر ساعت و هرجایی که بخوان برن آزادن من اجازه ی بیرون رفتن ندارم همیشه خونه نشینم و حتی تا مدرسه یا بیرون رفتن با دوستام یا حتی تولد دوستامم نمیتونم برم و به خاطر این موضوع هر وقت بچه ها خواستن بیرون برن و من گفتم اجازه ندارم بهم خندیدن و منو تا حد امکان مسخره کردن . تو زمونه ای که همه دخترای هم سنم ابروها و موهاشونو رنگ کردن من حتی اجازه ی برداشتن ابروهامم ندارم و شبیه دختر قاجاری ها شدم و به خاطر این موضوع هم به شدت مورد تمسخر واقع شدم . من مجبورم چادر سرم کنم چون پدرم اجبارم میکنه . خلاصه که به شدت منو تحت محدودیت قرار دادند و این مسئله باعث افسردگی من شده .تو سنی که باید شخصیت اجتماعی من ساخته بشه و با مردم مراوده داشته باشم تا خوب این اجتماع رو بشناسم و در آینده شکست نخورم خونه نشین شدم و به دور از همه آدما یعنی آفتاب مهتاب ندیده شدم و انقد منو تحت محدودیت قرار دادند که حتی وقتی میگن بیا بریم خونه فامیلی جایی من هیچ میلی به اونجا رفتن ندارم و از آدم به دور و منزوی شدم .افسرده شدم و حالم خیلی بده دیوارهای خونه برام مثل دیوار های زندان شدن من هیچ حق انتخابی ندارم .من به شدت عاشق ساز گیتار هستم و چهار ساله دارم خواهش میکنم ک برام بگیرن و بذارن تا یادش بگیرم اما اونا معتقدن گیتار برای دختر خوب نیست حتی من خودم یه سختی پول هامو جمع کردم تا گیتار بخرم اما ازم گرفتنش و گفتن هرگز برات نمیخریم و هرروز و هرروز بیشتر دارن منو افسرده میکنن حتی منو به فکر خودکشی هم واداشته این همه محدودیت. کاش کمکم کنید زودتر چون به شدت حال بدی دارم و احتیاج به کمک کسی دارم تا خانواده ی منو از این جهل و نادانی رها کنه و این همه محدودیت رو از من برداره تا زیر بار این همه محدودیت خفه نشدم

سلام باید باخانواده جهت مشاوره ودرمان به روانپزشک مراجعه کنیتا با دو طرف مشاوره بشه




سوالات مشابه


افسردگی

سلام وقت بخیر صدری هستم مدتی هست احساس افسردگی دارم خوشحال نیستم، همش یه جوریم، دلم می خواد یه کار کنم بهتر شم

افسردگی

سلام دکتر ،من دختر 22 ساله هستم ک دانشجوام،من مشکلات زیادی دارم مثلا 1.از همه چیز میترسم مثل مردن و اینکه قرص بخورم خفه شم،برای همین با اینکه 22 سالمه قرص تا حالا نخوردم یا جویدم که این موضوع اذیتم میکنه 2.نظر دیگران خیلی برام مهمه و اینکه اصلا نباید ناراحت بشن وگرنه من خودمو خیلی سرزنش میکنم 3.همیشه ناراحتم و آماده ی گریه کردن. 4.مشکلات کوچیک منو از ما درمیاره تا جایی ک خیلی حدی ارزو میکنم بمیرم 5.خیلی زود عصبانی میشم و خیلی به دل گیرم خیلی زیااااد 6.در برقراری ارتباط و ادامه ی صحبت خیلی مشکل دارم حتی با اعضای خانوادم هم نمیتونم صحبت کنم 7.از خودم بدم میاد و اصلا خودمو دوس ندارم و هیچ اعتماد ب نفسی ندارم 8.چندین ساله این مشکلاتو دارم و الان هم بدتر شدن.

استرس و خستگی

سلام خانم دکتر من پسری 30 ساله هستم دو ساله ازدواج کردم مشکلم اینه همیشه با کوچکترین چیز دلم میگیره استرس زیادی دارم بعد از هر کاری زود خسته میشم و کم تحملم مثلا ماشینم خرابه دوست دارم زود درست شه میرم بانک دوست ندارم وایسم با خانومم میرم خرید دوست دارم زود تموم شه میرم دکتر زود باید نوبتم شه استانه تحملم کنه و استرس هم زیاد دارم لطفا راهنمایی کنین ممنون میشم

ترک سیگار

سلام خانم دکتر برای کسی که میخاد سیگار رو ترک کنه حالا جز اون اراده ای ک باید داشته باشه باید دیگه چکار کنه ک دوباره برنگرده و این سیگار و از سرش بیوفتع ؟ تو گوگل دیدم نوشته بود باید ویتامینای A.B5.C.E مصرف کنه ینی ی مولتی ویتامین بخوره خوب میشع؟ این نیکوتینی ک از سیگار مصرف کرده ازبین میره؟ وقتایی ک عصبانی میشه سریع میره چندتا پاکت سیگار مصرف میکنه بهش میگم نکن خوب نیست میگه نمیتونم باید اروم شم نیکوتین داره بهش عادت کردم نمیتونم ترکش کنم چیکار کنم بنظرتون؟

افسردگی و پرخاشگری

سلام خانم دکتر ازینکه وقتتونو برام اختصاص میدید ممنونم.خانم دکتر من خانمی 28 ساله هستم در حال حاضر توو مرخصی زایمانم شغلم پرستاریه.دکتر پسرم 9 ماهشه بعد زایمان افسردگی زایمان گرفتم تقریبا بعد از 3 ماه یه پزشکی برام قرص سرترالین شروع کردن دوز 50 میلی گرم یه مدتی خوب بودم م شاد بودم خوش اخلاق بودم اما دوباره علائم افسردگیم برگشته احساس پوچی میکنم حس میکنپ دیگه کارامد نیستم توو خودمم توو گلوم همش بغضه دوس دارم تنها باشم فقط گریه کنم عاشق بچمم اما وقتی گریه میکنه خیلی شدید عصبی میشم سرش داد میزنم خودمو میزنم دوبارم پسرمو زدم خیلییی ناراحتم اون لحظه کنترلمو از دست میدم خانم دکتر بچم کوچیکه نمیتونم ویزیت حضوری برم ولی قبول دارم که روانم مشکل پیدا کرده .خوابم خوبه فقط شبا پسرم بیدار میشه عصبی میشم منم شیردهی ندارم شیر خشک میخوره.