بازگشت به لیست سوالات
م.و
عنوان :

ترس شدید از بیماری سخت

متخصص روانپزشکی
سلام خانم دکتر. وقتتون بخیر. من سابقه وسواس فکری وخودبیمارانگاری دارم همینطور اضطراب وافسردگی. سالهاست قرص مصرف میکنم. خیلی ترس از بیمار شدن دارم. با کوچکترین درد یا علامت خاصی میترسم نکنه بیماری بدی دارم دست خودم نیست. قبلا ترس از بیحوابی داشتم ومشلات خوابم زیاد بود بعدها ک درمان کردم با قرص این رفت ولی بعد مدتی برگشت اما ب شکلی دیگه. الان یه مشکل دیگه ای دارم ونمیدونم چرا تمرکزم رفته روی مدفوع وتغییر رنگ اون یا خون تو مدفوع وهرازگاهی خون میبینم ویا رنگش تعییر میکنه تیره میشه. خیلی وحشت دارم ومیترسم وقتی میبینم رنگ تغییر کرده بعد چند روز میره ولی مثلا بعد دو ماه یا سه ماه برمیگرده. البته ماراحتی معده درام ولی چندین بار ازمایش دادم وهیچ خونی دیده نشد عفونت هم نبود. بعد مدتها ک دوباره تغییر رنگ میبینم بازم نگران میششم وبازم ازمایش بازم چیزی نیس باخودم میگم بس این چی هست؟ هشت ماه پیش رفتم روانپزشک دارو داد من تا شش هفت ماه هیچ مشکلی نداشتم وحالم واقعا خوب بود واصلا تغییر رنگ تو ذهنم نبود وچیزی نمیدیدم الان ک یکی از قرصها رو دکتر گفت قطع کن بعد یه ماه دوباره علایم برگشته. چکار کنم بخدا کلافه شدم. ممکنه خود تمرکز زیاد روی رنگ مدفوع وحساس شدن بهش باعث تغییر رنگش بشه؟

به نطر می رسد که باید دارویتان را دوباره مصرف کنید گاهی وسواس طوری هست که نیاز به درمان طولانی مدت تری دارد

سپاسگزارم خانم دکتر. ممنونم بابت پاسخگویی. ب دکترم مراجعه میکنم



سوالات مشابه


افسردگی

سلام وقت بخیر صدری هستم مدتی هست احساس افسردگی دارم خوشحال نیستم، همش یه جوریم، دلم می خواد یه کار کنم بهتر شم

افسردگی

سلام دکتر ،من دختر 22 ساله هستم ک دانشجوام،من مشکلات زیادی دارم مثلا 1.از همه چیز میترسم مثل مردن و اینکه قرص بخورم خفه شم،برای همین با اینکه 22 سالمه قرص تا حالا نخوردم یا جویدم که این موضوع اذیتم میکنه 2.نظر دیگران خیلی برام مهمه و اینکه اصلا نباید ناراحت بشن وگرنه من خودمو خیلی سرزنش میکنم 3.همیشه ناراحتم و آماده ی گریه کردن. 4.مشکلات کوچیک منو از ما درمیاره تا جایی ک خیلی حدی ارزو میکنم بمیرم 5.خیلی زود عصبانی میشم و خیلی به دل گیرم خیلی زیااااد 6.در برقراری ارتباط و ادامه ی صحبت خیلی مشکل دارم حتی با اعضای خانوادم هم نمیتونم صحبت کنم 7.از خودم بدم میاد و اصلا خودمو دوس ندارم و هیچ اعتماد ب نفسی ندارم 8.چندین ساله این مشکلاتو دارم و الان هم بدتر شدن.

استرس و خستگی

سلام خانم دکتر من پسری 30 ساله هستم دو ساله ازدواج کردم مشکلم اینه همیشه با کوچکترین چیز دلم میگیره استرس زیادی دارم بعد از هر کاری زود خسته میشم و کم تحملم مثلا ماشینم خرابه دوست دارم زود درست شه میرم بانک دوست ندارم وایسم با خانومم میرم خرید دوست دارم زود تموم شه میرم دکتر زود باید نوبتم شه استانه تحملم کنه و استرس هم زیاد دارم لطفا راهنمایی کنین ممنون میشم

ترک سیگار

سلام خانم دکتر برای کسی که میخاد سیگار رو ترک کنه حالا جز اون اراده ای ک باید داشته باشه باید دیگه چکار کنه ک دوباره برنگرده و این سیگار و از سرش بیوفتع ؟ تو گوگل دیدم نوشته بود باید ویتامینای A.B5.C.E مصرف کنه ینی ی مولتی ویتامین بخوره خوب میشع؟ این نیکوتینی ک از سیگار مصرف کرده ازبین میره؟ وقتایی ک عصبانی میشه سریع میره چندتا پاکت سیگار مصرف میکنه بهش میگم نکن خوب نیست میگه نمیتونم باید اروم شم نیکوتین داره بهش عادت کردم نمیتونم ترکش کنم چیکار کنم بنظرتون؟

افسردگی و پرخاشگری

سلام خانم دکتر ازینکه وقتتونو برام اختصاص میدید ممنونم.خانم دکتر من خانمی 28 ساله هستم در حال حاضر توو مرخصی زایمانم شغلم پرستاریه.دکتر پسرم 9 ماهشه بعد زایمان افسردگی زایمان گرفتم تقریبا بعد از 3 ماه یه پزشکی برام قرص سرترالین شروع کردن دوز 50 میلی گرم یه مدتی خوب بودم م شاد بودم خوش اخلاق بودم اما دوباره علائم افسردگیم برگشته احساس پوچی میکنم حس میکنپ دیگه کارامد نیستم توو خودمم توو گلوم همش بغضه دوس دارم تنها باشم فقط گریه کنم عاشق بچمم اما وقتی گریه میکنه خیلی شدید عصبی میشم سرش داد میزنم خودمو میزنم دوبارم پسرمو زدم خیلییی ناراحتم اون لحظه کنترلمو از دست میدم خانم دکتر بچم کوچیکه نمیتونم ویزیت حضوری برم ولی قبول دارم که روانم مشکل پیدا کرده .خوابم خوبه فقط شبا پسرم بیدار میشه عصبی میشم منم شیردهی ندارم شیر خشک میخوره.