بازگشت به لیست سوالات
m.k
عنوان :

تربیت کودک

دکترای روانشناسی عمومی
سلام دکتر جان
نمیدونم چجوری بگم،اعصابم خیلی خورده،زندگیم رو اونجوری که میخوام نمیتونم داشته باشم
ما خونه ایی زندگی میکنیم که مادرشوعر و خواهرشوهرم هم توش هستن،از اونجایی که بچه کوچیک دارم،اصلا نمیتونم اونجوری که میخوام بزرگش کنم
شوهرم تنبل هست توی بحث بچه،از اونجایی که بچه بهش گیر نده که باهام بازی کن میره فوری بچه رو میذاره پایین بعد خودش میاد بالا،یا خودش پایینه بچه بالا،شده توی روز نیم ساعت خونه بوده،یا حتی میگه شبها بخوابونش بعد من میام،شده تا ساعت 1این پایین بود و توی خونه فقط اومده شام خورده نیم ساعت بوده بعد رفته
هنش باهم بحث داریم که من یه خانواده سه نفره میخوام ولی کو گوش شنوا،بازم یا بچه ام هست یا همسرم
دوتاشون رو باهم ندارم،واقعا سر این مسئله خیلی سرد شدم
میگم بهش میگه خسته ام بهم گیر میده حوصله ندارم
یه مسئله دیگه هم هست من توی خونه با بچم میخوام بازی کنم باهاش وقت بگذرونم تربیتش کنم ،چی خوبه چی بده،کار بد میکنه دعواش کنم،تا یه چیزی میشه،فوری میان بالا بچه رو میبرن پایین
حتی مادرشوهرم میگه بریم بزنیمش؟ تا میبنه پسرم رو میگه کی زده پسر منو؟ این تکه کلامشه،کسی بچه ام رو نمیزنه
حتی من اگر سر یه کاری دعواش کرده باشم و اخم میدوعه میاد میگه مامان رو میزنم و دعواش میکنیم و میبره بچه رو پایین
من چه کنم
بچه رو میبرن پایین چند ساعت از برنامه هاش فاصله میشه،چه غذاخوردن چه خوابش بعد من اذیت میشم....
هرچی میگه برای انجام میدن و میذارن هرکاری کنه،ولی من نمیخوام هرکاری کنه،میخوام یه سری چیزها چهارچوب داشته باشه بر اش
بعد همسرم میاد با من دعوا میکنه که لوس بارش اوردی و اخلاق بده و ال و بل
منم میگم بچه ایی که پدر بالاسرش نباشه و توی خانواده اش نباشه همین میشه
مثلا یه لحظه باهم 3تایی میخوایم باشیم میان بچه رو ببرن،میگم بذارین باشه ،میخوایم 3تایی باشیم همسرم ناراحتی میکنه باهام که چرا به مامانم حرف زدی
ناراحتم خیلی.......

سلام دوست عزیز
در واقع برخورد قاطعانه و در عین حال محترمانه شما با خانواده همسرتان باید به گونه ای باشد که اجازه تربیت فرزند در این سن در درجه اول با مادر و بعد با پدر است و بجای اینکه با همسرتان با کنایه و غیرمستقیم صحبت کنید حتما بطور جدی و واضح خطرات این سبک و شیوه تربیتی و پیامدهای نادرست آنرا گوشزد کنید بر این روش تمرکز کنید و صبور باشید و دلسرد نشوید و عملا نشان دهید که شیوه تربیتی مناسبی را اتخاذ کرده اید.
موفق باشید




سوالات مشابه


ادامه درمان حمله پنیک

سلام و عرض ادب و احترام خدمت خانوم دکتر رمضانی مهربا تشکر فراوان از شما بابت کمک به بهبودی بندهالان حدودا نزدیک به 5 ماه هست که تحت درمان هستم. یک ماه پیش قرص نورتریپتیلین 25 رو به قرص های قبلیم اضافه کردید (قرص های قبلی: اس سیتالوپرام 20 و پرفنازین2 (نصف شب و نصب صبح)).بعد از صحبت با شما و درست قبل از شبی که قرار بود قرص جدید رو شروع کنم، دچار حمله پنیک شدم که شدتش خیلی نزدیک به ماه اول بود (حدودا 4 ماهی بود که هم چین چیزی به این شدت بهم عارض نشده بود) تپش قلب همراه با تنگی نفس و اضطراب داشتم که البته اگر آلپرازولام تو خونه داشتم شاید یک چهارم مصرف می کردم به طوری که هیچ اشتهای برای خوردن غذا نداشتم. رفتم خوابیدم و بعد از یک ساعت بلند شدم، حالم خوب بود و غذام رو خوردم.بعد از مصرف قرث جدید هم تا روز پانزدهم هیچ مشکلی نبود، روز پانزدهم یه حمله خیلی خفیفی رخ داد و بعد دوباره مشکلی نداشتم تا این که دیروز هم تقریبا دچار حمله خفیفی شدم.به طور کلی از ماه قبل خیلی بهتر شدم و حالم مثل ماه دوم، سوم خوب بود. فقط گاهی شاید احساس تپش قلب خیلی ضعیف به همراه یه لرزش خیلی خیلی خفیف بدن داشته باشم که یه مقدار کوچولو هم اضطراب توش باشه.هم چنان مشکلی در خواب ندارم موقعه خبر بد هم کمی دچار اضطراب میشم و بعضی موقعه حتی بعد از عطسه یا سرفه کردن از ترس این که نکنه کرونا باشه یک لحظه خیلی خیلی سریع چیزی شبیه به حمله پنیک میاد سراغم و میره.

منگی و گرفتگی پشت سر

سلام جناب آقای دکتر شمس اله عزیز. اگه پرونده درمان مادرم و نگاه کنید .مادرم بعد فوت خواهرم دچار منگی و گرفتگی پشت سر شدن و از سوزش مغز سرشان شکایت داشتند.کاهش اشتهای شدید و تمایل به خواب..سی تی مغز نرمال بود.صمنا ایشان مصرف اوپیوم دارند و توتال کولکتومی هستند . پزشک سایکولوژیست به ایشان ابتدا سیتالوپرام دادن و بپروپیون ولبان.منتها بعد 40 روز 20 درصد شاید بهبودی پیدا کردند. برایشان طبق فرمایش شما گاباپنتین 100 روزی یه عدد و همراهش میرتازاپین 7 .5 همراه اس سیتالوپرام 10 اضافه شد.. خداروشکر با راهنمایی های شما مامان 80 درصد بهبود یافتن و فقط بعضا خیلی کم از سوزش وسط سر شکایت دارند. سوالم اینه که این داروها رو تا کی ادامه بدن؟ آیا تیپر کم کنم براشون؟ و آیا صلاح میدانید دارویی اضافه کنید یا خیر؟ از شما بینهایت سپاسگزارم

قرص آسنترا

سلام خانم دکتر پدر من توسط روانپزشک ویزیت شدن و بخاطر اضطراب بیش از حد و تشخیص پنیک عصبی بهشون قرص آسنترا 50 و آلپرازولام (روزی یک عدد) دادن. ایشون به دلیل وسواس فکری هم که دارن، نگران مصرف این داروها هستن و اینکه نتونن بعدها این داروها رو کنار بذارن. خواستم اطلاعاتی در این باره و در مورد قرص های مذکور و میزان وابستگیشون ازتون کسب اطلاعات کنم.

رفتارهای خشن کودکم

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت آقای دکتر عزیز آقای دکتر پسرم سه سال و یکماهشه خیلی صبرش کمه زود عصبانی میشه مشکلی که ما رو خیلی خیلی اذیت میکنه اینه که همش درحال چنگ انداختن و گاز گرفتن و مو کشیدنه وخیلی وقتا اصلا از روی عصبانیت اینکارو نمیکنه خیلی وقتا من بغلش میکنم و دارم بهش محبت میکنم یدفعه گازم میگیره حتی تو ماشین پدرشو در حین رانندگی چنگ میندازه ولی اصلا عصبانی و ناراحت نیست و این خیلی برامون عجیبه واقعا خسته شدم و کم آوردم همیشه بدنم کبوده صورتم جای چنگه دستشو مبگیرم میگم دیگه تکرار نکن باهاش قهر میکنم ولی هیچ فایده ای نداره واقعا نمیدونیم بابد چیکار کنیم خیلی وقتا از خواب که بیدار میشه گریه میکنه شدید حتی خودزنی میکنه واقعا نمیدونم علتش چیه کلا خیلی نق میزنه و یه مشکل دیگه که هست فقط 30 کلمه رو میگه ولی جمله نمیگه گفتاردرمانی چندجلسه بردیم ولی همکاری نکرد و اون خانوم گفتار درمان گفتن که باید با ایشون تو اتاق تنها باشن ولی پسرم ازم جدا نمیشد و این هم بگم آقای دکتر فوق العاده درکش بالاس کامل اشیا و حیواناتو بلده و صدای همه حیواناتو بلده اعداد روتا ده میدونه که کدومه کلا گیرایش خیلی خوبه و دیگه اینکه اضطراب هم داره چندماه پیش تو نوار مغزش اضطراب دیده شد و قرص رسپریدون مصرف میکنه حالا ما باید چیکار کنیم که اون رفتارای خشن رو باهامون نکنه و اینکه واسه گفتاردرمانی همکاری نمیکنه بابد چیکار کنیم

قرص در شیردهی

سلام وقت بخیر خانم دکتر عزیز،زنی 24 ساله هستم که دو فرزند دختر دارم یکی 2نیم ساله یکی 3ماهه بعد زایمان اولم به دلیل مشکلات بچه و بی خوابی خیلی روی اعصابم تاثیر گذاشت و بعدش که رژیم غذایی گرفتم کم کم بدتر شدم ظعف اعصاب گرفتم بعدش ولی با خودم کار کردم بهتر شدم تا اینکه دومی رو به دنیا اوردم الان دختر اولم خیلی اذیت میکنه نوزاد تا میخوابه جیغ میکشه بیدارش میکنه همش لجبازی میکنه من رو در حد جنون میرسونه دیگه الان واقعا پرخاشگر شدم همش گریه میکنم چون حس میکنم نا توانم همه چیز زندگیم در هم شده و حتی بچه بزرگ رو گاهی میزنم دلم نمیخواد اینجوری رفنار کنم ولی واقعا دست خودم نیست و همیشه پشیمون میشم میخواستم بدونم دارویی میتونم مصرف کنم گه خواب اور نباشه چون بچه کوچیک دارم و یه کم بیخیال یا اروم تر بشم و بتونم گنترل کنم خودمو البته شیر هم میدم به بچه ممنون میشم راهنمایی کنید.