من برام یه خواستگار خوب قرار شده بیاد.
تا الان تقریبا همون آدمیه که همیشه تصورشو داشتم.
قرار شده که با ملاقات و اجازه خانواده ها همدیگرو دوبار ببینیم و راجب خودمون،اهدافمون و خانوادمون صحبت کنیم.
کلا هر دو طرف هیچ شناختی از هم ندارن.
حالا برای اون صحبتایی که قراره بکنیم
من چند مورد در ارتباط با خانوادم خیلی ذهنمو مشغول کرده که چطور برای این آقا بیان کنم.
من به پدرم خیلی وابستم و ازشم خیلی ممنونم، اون نبود منم به اینجا نمیرسیدم.
تنها مشکلم اینه که ایشون اعتیاد دارن و تریاک مصرف میکنن.
قبلا که به این موضوع فکر میکردم میگفتم اجازه نمیدم کسی به خانوادم به خاطر این موضوع حرفی بزنه چون من به خانوادم افتخار میکنم، تا اینکه برادرم هم بعد از شش ماه نامزدی طلاق گرفت و فهمیدیم اونم اعتیاد پیدا کرده و متاسفانه به بدترین نوعش(شیشه). واقعا توی این سال ها که گذشته از نظر روحی روانی خیلی بدتر شده.
یه روز خوبه یه روز بده. همینجورم ریز و درشت بدهی و بی آبرویی بالا میاره. دوست ندارم این حرفو بزنم ولی متاسفانه این روزا کارها و رفتارایی داره که باعث خجالته و ممکنه به خاطر مصرف موادش باشه این رفتارا.
قبلا اینجوری نبود اهل کار کردن بود،لیسانسشو گرفت. ولی بعد طلاقش.... .
کلی هم تلاش کردیم براش روانشناس، روانپزشک، کمپ ترک اعتیاد، کلینیک
هیچکدوم فایده نداشت.(متولد68)
حالا من نمیدونم چطور این مسئله اعتیاد رو بیان کنم
میدونم خودشون با ملاقات یا تحقیق متوجه میشن
ولی میخوام خودمو آماده کنم که اگر فردا روزی هم شاید از خودم پرسید چه جوری جواب گو باشم.
واینکه اگر پیشنهادی یا راه حلی برای خوب شدن برادرم دارید بگید ممنون میشم.
سلام
به نظر من شما اگر قضیه اعتیاد پدر و برادرتون رو الان مطرح کنین بهتره تا اینکه بعدا خودشون از طریق تحقیق بفهمن.اگر ظرفیت پذیرش این قضیه رو داشته باشن که با گفتن شما اتفاقی پیش نمیاد و اگه ظرفیتشو نداشته باشن الان از نظرشون منصرف شن بهتر از اینه که این قضیه رو بعد از عقد چوب کنن بزنن تو سرتون.فقط به نظر من لزومی نداره که شما از وابستگی زیادتون به پدرتون بگین.بدیهیه همه دخترها به پدرهاشون علاقه دارن و تاکید بر این قضیه همراه طرح اعتیاد پدرتون این شبهه رو به وجود میاره که انگار شما بدون منطق دارین از اعتیاد پدرتون حمایت میکنین که درست نیست.شما پدرتون رو دوست دارین و امکان داره بعضی پدرها کارهای نادرست انجام بدن ولی بازهم پدر هستن و از علاقه فرزند به اونها کم نمیکنه.
در مورد اعتیاد به شیشه برادرتون اول باید بیماری روانپزشکی زمینه ای ایشون درمان بشه و بعد شیشه ترک داده بشه وگرنه اگر صد بار هم تو کمپ بخوابونین باز عود خواهد کرد.به احتمال قریب به یقین برادر شما بیماری روانپزشکی زمینه ای داره که باعث طلاقش شده و از طرفی واسه خوددرمانی به شیشه پناه برده

الان یک سئوالی که برام ایجاد شده اینه که چطور با برادرم صحبت کنیم و راضیش کنیم که به یک روانپزشک باید مراجعه کنه.
به برادرتون نگین برای درمان شیشه میریم پیش دکتر.
بگین برای درمان افسردگی میریم دکتر اونوقت قبول میکنه.

سوالات مشابه
حملات پانیک
واقعا حالم بده خیلی افکار منفی و ازار دهنده میاد تو ذهنم نمیتونم کنرل کنم نفس تنگی و ضعف و...الانم بیدارم و ب زور دارم مینویسم. کمک...لطفا
مسخ واقعیت
سلام دکتر من مسخ واقعیت دارم لطفا راهنمایی کنید که با چه دارویی میتونم بهتر بشم
اعصاب
باتوجه به مشکل روحی وروانی که بدلیل مشکلات خانوادگی برام پیش اومده خواستم بیام چند روزی استراحت بدید
روانپزشکی
سلام و وقت بخیر، در صورت سلامت کامل (از لحاظ روانی) متقاضی استخدام نیروی انتظامی، روانپزشک به عنوان تائید سلامت روانی فرد چه جمله ای یا چه متنی را در فرم می نویسد؟
اظطراب،استرس شدیدو افسردگی
سلام خسته نباشید دکتر من اظطراب مریضی دارم چند وقت پیش داروهاموقطع کردم 3ماه نخوردم بعدش فامیلمون مرد بعد از اون همسایمون. بعدش من سوزش معده گرفتم میخواسم ببینم از اظطراب میتونه باشه؟؟