بازگشت به لیست سوالات
آ.ر
عنوان :

مشاوره

دکترای سلامت جنسی
با سلام و خسته نباشید خدمت شما
من خانم 26 ساله ای هستم ک در گذشته یک ازدواج ناموفق داشتم ، درحال حاضر با فردی آشنا شدم ارتباط ما ب صورت مجازیه و قرار شده در آینده نزدیک همدیگه رو ببینیم و از طریق تلفن هم در تماس هستیم ،، ایشون میگن مطمئنن ک خونواده م مخالفت میکنن چون من قبلأ ازدواج داشتن، میگن نمیخوام علاقه مون بیشتر شه و بعد نشه کاری کرد ، ب همین خاطر میخوان با خونواده شون این موضوع و مطرح کنن ، تا تکلیف مشخص شه ، من بهشون گفتم ک با ی مشاور ، مشورت کنن تا راه درست پیش پاشون قرار بدن ،،، میخواستم بدونم ب نظر شما بیان این موضوع باید چ جوری باشه با توجه ب اینکه ایشون میگن خونواده شون رو ی سری از مسایل حساسن ،، چ جوری بیانش کنن یا از چ طریقی زمینه رو آماده کنن برای مطرح کردن این موضوع با خونواده شون ،،، ممنون میشم راهنماییم کنید

با سلام

سوالی که شما داشتید این بوده که ایشون به چه نحوی با خانواده مطرح کنند که خانواده مخالفتی نکنند. اما نکته مهمتر این هست که آیا اصلا شما ایشون رو به عنوان همسر آینده می پذیرید؟ به فرض که خانواده ایشون با مسئله ازدواج قبلی شما مشکلی نداشته باشند. شما چطور می تونید فردی رو که ملاقات نکردید و نمی دونید که با معیارها و ملاک های شما برای ازدواج چقدر تطابق دارد را برای همسری بپذیرید. آیا اصلا ملاک و معیاری برای یک ازدواج موفق دارید؟ با توجه به تجربه یک ازدواج ناموفقی که داشتید، بیشتر باید در انتخاب همسر خود با درایت بیشتری عمل کنید. و این از خود نحوه مطرح کردن سوال برای خانواده اهمیت بیشتری دارد.

در خصوص سوال اصلی که داشتید، خانواده ایشون قطعا مخالفت خواهند کرد. به هر نحوی که مطرح کند. نه به این علت که شما قبلا سابقه ازدواج داشتید. به این علت که اگر از ایشون در مورد ویژگی های شخصیتی ، رفتاری، وضعیت خانوادگی، هم سطح بودن خانوادهها سوال کنند، ایشون پاسخی نخواهند داشت. چرا که شما رو به واقع نمی شناسند. و اصلا همین که فردی شما رو نشناخته و فقط از طریق تلفن و فضای مجازی برای ازدواج مناسب می داند جای تعجب دارد. به همین خاطر پیشنهاد می دهم در خصوص شناخت بیشتر از ایشان حتما اقدام کنید و برای ازدواج عجله نکنید.




سوالات مشابه


افسردگی

سلام وقت بخیر صدری هستم مدتی هست احساس افسردگی دارم خوشحال نیستم، همش یه جوریم، دلم می خواد یه کار کنم بهتر شم

افسردگی

سلام دکتر ،من دختر 22 ساله هستم ک دانشجوام،من مشکلات زیادی دارم مثلا 1.از همه چیز میترسم مثل مردن و اینکه قرص بخورم خفه شم،برای همین با اینکه 22 سالمه قرص تا حالا نخوردم یا جویدم که این موضوع اذیتم میکنه 2.نظر دیگران خیلی برام مهمه و اینکه اصلا نباید ناراحت بشن وگرنه من خودمو خیلی سرزنش میکنم 3.همیشه ناراحتم و آماده ی گریه کردن. 4.مشکلات کوچیک منو از ما درمیاره تا جایی ک خیلی حدی ارزو میکنم بمیرم 5.خیلی زود عصبانی میشم و خیلی به دل گیرم خیلی زیااااد 6.در برقراری ارتباط و ادامه ی صحبت خیلی مشکل دارم حتی با اعضای خانوادم هم نمیتونم صحبت کنم 7.از خودم بدم میاد و اصلا خودمو دوس ندارم و هیچ اعتماد ب نفسی ندارم 8.چندین ساله این مشکلاتو دارم و الان هم بدتر شدن.

استرس و خستگی

سلام خانم دکتر من پسری 30 ساله هستم دو ساله ازدواج کردم مشکلم اینه همیشه با کوچکترین چیز دلم میگیره استرس زیادی دارم بعد از هر کاری زود خسته میشم و کم تحملم مثلا ماشینم خرابه دوست دارم زود درست شه میرم بانک دوست ندارم وایسم با خانومم میرم خرید دوست دارم زود تموم شه میرم دکتر زود باید نوبتم شه استانه تحملم کنه و استرس هم زیاد دارم لطفا راهنمایی کنین ممنون میشم

ترک سیگار

سلام خانم دکتر برای کسی که میخاد سیگار رو ترک کنه حالا جز اون اراده ای ک باید داشته باشه باید دیگه چکار کنه ک دوباره برنگرده و این سیگار و از سرش بیوفتع ؟ تو گوگل دیدم نوشته بود باید ویتامینای A.B5.C.E مصرف کنه ینی ی مولتی ویتامین بخوره خوب میشع؟ این نیکوتینی ک از سیگار مصرف کرده ازبین میره؟ وقتایی ک عصبانی میشه سریع میره چندتا پاکت سیگار مصرف میکنه بهش میگم نکن خوب نیست میگه نمیتونم باید اروم شم نیکوتین داره بهش عادت کردم نمیتونم ترکش کنم چیکار کنم بنظرتون؟

افسردگی و پرخاشگری

سلام خانم دکتر ازینکه وقتتونو برام اختصاص میدید ممنونم.خانم دکتر من خانمی 28 ساله هستم در حال حاضر توو مرخصی زایمانم شغلم پرستاریه.دکتر پسرم 9 ماهشه بعد زایمان افسردگی زایمان گرفتم تقریبا بعد از 3 ماه یه پزشکی برام قرص سرترالین شروع کردن دوز 50 میلی گرم یه مدتی خوب بودم م شاد بودم خوش اخلاق بودم اما دوباره علائم افسردگیم برگشته احساس پوچی میکنم حس میکنپ دیگه کارامد نیستم توو خودمم توو گلوم همش بغضه دوس دارم تنها باشم فقط گریه کنم عاشق بچمم اما وقتی گریه میکنه خیلی شدید عصبی میشم سرش داد میزنم خودمو میزنم دوبارم پسرمو زدم خیلییی ناراحتم اون لحظه کنترلمو از دست میدم خانم دکتر بچم کوچیکه نمیتونم ویزیت حضوری برم ولی قبول دارم که روانم مشکل پیدا کرده .خوابم خوبه فقط شبا پسرم بیدار میشه عصبی میشم منم شیردهی ندارم شیر خشک میخوره.