بازگشت به لیست سوالات
ر.و
عنوان :

مشکل فکری

متخصص روانپزشکی
با سلام و عرض ادب
به مدت ده ساله دچار وسواس های فکری گوناگون هستم که در بستر زمان شدت و ضعف داشته. اگر کسی مریض شد همش فکر کردم نکنه منم مریض شم. اگر کسی بچشو کشت نکنه منم اینکارو بکنم اگر کسی دیوانه شد نکنه منم دیوانه بشم و.... بسیار آزار میبینم از این شرایط. میرم مثلا تو گوگل سرچ میکنم اسکیزوفرنی علائمش چیه نوشته دیدن چیزهای توهم آمیز و صداهای توهمی بعد اگه صدایی میاد باید بگردم دنبال ریشش که ببینم توهم بوده یا نه. آقای دکتر من دارم بدترین ها رو میگم در همه زمان ها اینطوری نیستم حتی گاهی ماه ها سراغم نمیاد اما وقتی میاد داغون میشم. واقعا فکر می کنم از حجم فکر دارم دیوانه میشم و حتی به بدیهی ترین رفتارم هم شک می کنم و از همین بابت دیوانه شدن هم کلی میترسم. در کودکی پدر و مادر همیشه تهدید به ترک خونه میکردن و من با اضطراب تمام کودکی رو گذروندم پدرم گهگاه خودشو به دیوانگی میزد و من با دیدن این صحنه ها وحشت زیادی میکردم. اضطراب بی حد و اندازه ای در وجودم رخنه میزد. اما واقعا میخوام تغییر کنم. میخوام گذشته این وسواس لعنتی و اضطراب رو بزارم کنار. سوای اینکه تو کودکی چی بودم و چی شدم. خواهشا ابتدائا به من بگید اسم بیماری و مشکل من چیه و راهنمایی کنید چطور درمان میشه
خودم حس میکنم بر عکس ظاهرم عزت نفس پایین باعث این مشکل شده
اسنترا 50 دو ماهی هست استفاده می کنم. بهتر شدم اما خوب کامل نه

سلام وقتتون بخیر ساعت 4 درخدمتم

ممنونم. منتظر پاسختون هستم
تزوقتی برای کرونا کارم رو تو خونه انجام میدم دوباره این حملات فکری شروع شده

ممنون از توضیحاتتون بفرمایین خلق و روحیه و خواب و اشتهاتون چطور هست؟

همش عالی. کسی بفهمه یک اپسیلون باور نمی کنه این حرفهارو. همین الان مشغول بگو بخندم

خواب و اشتها چطور هست؟سابقه بماری جسمی مثل تیرویید و ... داشتین یا خیر؟

غیر از آسنترا چه داروهایی مصرف کردین قبلا؟

خوابم رو الان تنظیم کردم. قبلا تا صبح بیدار بودم الان. 11 شب میخوابم و برای نماز صبح بیدار میشم. دو ساعت اول بعد خواب خیلی استرس و اضطراب دارم که فقط قرآن گوش میدم
والا یه قرص ریز سبز بود اسمش یادم نیست
پروپرانول ول 10 هم استفاده می کنم
بیماری خاصی ندارم
اشتهام خوبه
احساس خیلی بدی که دارم همش خودم در آینده تصور می کنم که عاجز هستم و توانایی تصمیم گیری رو از دست دادم. این بزرگترین عذابمه

دچار اضطراب و افکار وسواسی هستین و باید برای درمان صبور باشین چرا که پاسخ به درمان در وسواس کند هست ولی قابل کنترل هست بهتره که امیدوار باشین فعلا آسنترا رو ادامه بدین و شبها هم قرص نیم میلی گرمی هالوپریدل نصفه استفاده کنین

آقای دکتر این افکار باعث از دست دادن کنترل و دیوانگی نمیشه؟

خیر نگران نباشین با داروها قابل کنترل هست همچنین باید از خواندن مطلب و سرچ کردن درمورد بیماریها پرهیز کنین چرا که این رفتار باعث تشدید اضطرابتون میشه

🙏



سوالات مشابه


سرگردانی و نبودن در زمان حال

باسلام مشکلاتی برام پیش اومد که نزدیک به پنج ساله فقط تو ذهنمه همش غم گذشته میخورم یا توی رویا پردازی اینده ام در زمان حال نیستم و 2 دیگر اینکه روی خط نمیتونم برم یا اینوریم یا اونورم توی خوبی یا بدی منظورم اخلاقم . زیاد خوبی میکنم اونم خیلی از خومم هم میگذرم به کسی تا اون یه بدی بکنه من برمیگردم رو به بدی مخصوصا نزدیکانم ممنون از این فرصت و ممنون میشم کمکم کنین

استرس و اضطراب

سلام من یه سالی میشه شدیدا تنگی نفس دارم کل بدنم گرم میشه و کنترل بدنم رو از دست میدم و بی خوابی شدید دارم پیش دکتر رفتم قرص کلورودیاکپوکساید نوشته خیلی از مشکلاتم حل شده ولی در مقابل مشکلات و اتفاقات زود بدنم کنترلش رو از دست میده هر چند که میخوام از نظر شرایط روحی خودم رو تقویت کنم ولی خیلی کم پیش میاد موفق بشم .

پارانوئید

18 سالمه و تشخیص دادن که مبتلا به پارانوئید هستم . کسی رو ندارم که برای درمان بیماری م حمایتم کنه . میخواستم بدونم چه جور درمانی رو واسه این بیماری پیشنهاد میکنید ؟؟!

استرس و اضطراب

با سلام من چند وقتی هست به دلیل استرس های ناخود آگاه دچار گریه های بی اختیار شده ام و اغلب عصبانی هستم و حتی دچار تیک عصبی در نقاط مختلف بدن شده ام و احساس میکنم این مشکل عصبی را فقط با دارو میتوانم حل کنم لطفا راهنمایی کنین . ممنون

مشکل با همسرم

من اقای دکتر. من تو شرایط سخت تصمیم گیری برای ادامه زندگی با همسرم هستم و از شما کمک میخوام. من 27 سالمه و همسرم 37 سال و الان سال سومم زندگیمون هست. ما در دو دنیای مختلف زندگی میکنیم و دیدگاهمون به خیلی موضوعات کاملا متفاوته. مثلا ایشون بچه نمیخوان (مسئولیت داره، سخته وغیره)، من عااشق بچه ام. ایشون از هرچی رطوبت و اب و بارونه بدش میاد و من مشکلی ندارم. ایشون با دید تعمیم دهنده به افراد نگاه میکنه و من اصصصلا قبول ندارم. ایشون خیییلی ادما رو تحلیل و قضاوت میکنه و من اصلا قبول ندارم. ایشون اااصلا اهل ورزش و فعالیت و گردش نیست و من خیلی دختری فعالی بودم. ایشون ارتباطات خانوادگی محدودی دارن در خانوادشون و من با افراد فامیل دوست دارم رفت و امد رو.میشه لطفا شما نظرتون رو برای ادامه زنرگی بهم بدید؟ و اینکه اگر ادامه بدیم شرایط بهتر میشه یا نه؟ (ایشون خیلی دارن سعی میکنند که تغییر بدن خودشونو، اما باز هم مو در مسایلی که نیاز به مشارکت داره واقعا در مشکل زیادی هستیم)